از همين جا معلوم مىشود كه در حقيقت، قوم صالح سه فريق شدند: فريقى از آنان از ايمان به خدا استكبار ورزيدند، فريق دوم طايفهاى از مستضعفين، كه پيرو همان مستكبرين شدند، طايفه سوم، يك دسته از مستضعفين كه به وى ايمان آوردند.
" قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ..."
معناى" استعجال به سيئه قبل از حسنه"، اين است كه: قبل از رحمت الهى كه سببش ايمان و استغفار است به درخواست عذاب مبادرت كنند.
و با اين معنا روشن مىشود كه صالح اين توبيخ را وقتى كرد كه ايشان ناقه را كشته و به وى گفته بودند:" يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ" «1».
بنا بر اين، جمله" لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ" تحريك و تشويق به ايمان و توبه است، تا شايد خدا به ايشان رحم كند و عذابى كه به ايشان وعده داده به وعدهاى كه دروغ نمىشود از آنان بر دارد.
" قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ" كلمه:" اطيرنا" در اصل" تطيرنا" بوده، كه صيغه متكلم مع الغير از باب تفعل است، كه مصدرش تطير مىشود و تطير به معناى فال بد زدن به چيزى و شوم دانستن آن است، خواهى پرسيد، ثلاثى مجرد آن" طير" است كه به معناى مرغ است، پس چرا در باب تفعل معناى فال بد زدن را مىدهد؟ در جواب مىگوييم: چون مردم غالبا با مرغ فال مىزدند و لذا شوم دانستن چيزى را تطير خواندند و همچنين به طورى كه گفتهاند بهره هر كسى را از شر، طائر او ناميدند.
پس اينكه مردم به صالح خطاب كردند كه" ما به تو تطير مىزنيم و به هر كس كه با توست" معنايش اين است كه: تو و هم مسلكانت را شوم مىدانيم، چون مىبينيم از روزى كه تو قيام به دعوت خود كردى ما گرفتار محنتها و بلاها شديم، پس هرگز به تو ايمان نمىآوريم.
صالح در پاسخ تطير آنان فرمود:" طائرتان نزد خداست" يعنى بهرهتان از شر، و آن عذابى كه اعمال شما مستوجب آن است نزد خداست.
(1) اى صالح اگر راست مىگويى بياور آن عذابى را كه ما را بدان تهديد مىكنى. سوره اعراف، آيه 77.