كه به ثوابش دارند عبادت مىكنند و اين طبقه عبادتشان عبادت حريصان است، كه داعيشان بر عبادت طمع است. دسته دوم، او را عبادت مىكنند بدين جهت كه از آتش او بيمناكند و اين عبادت عبادت بردگان است، كه داعيشان بر عبادت ترس است، و ليكن من خدا را به خاطر محبتى كه به او دارم عبادت مىكنم و اين عبادت كرام است، كه داعيشان بر عبادت محبت است كه خود مستلزم امنيت است، كه خداى تعالى در بارهشان فرمود:" وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ" و نيز فرموده:" قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ" «1». پس كسى كه خداى را دوست بدارد خدا هم دوستش مىدارد و كسى كه خدا دوستش بدارد از ايمنان مىباشد «2».
مؤلف: لازمه استدلالى كه در اين حديث شده اين است كه حسنه در آيه شريفه به ولايت تفسير شود، ولايتى كه عبارت است از عبادت خداى تعالى از طريق محبت و باعث است كه اراده عبد در اراده خدا فانى گشته، در عوض خداى تعالى هم امور آن بنده را خودش تكفل نموده و در او تصرف نمايد و اين يكى از دو معناى ولايت على (ع) است. پس آن جناب صاحب ولايت و اولين كسى است كه از اين مساله براى امت فتح باب كرد و ممكن است بيشتر روايات وارده در اينكه مراد از حسنه ولايت على است نيز به همين معنا تفسير شود.
و در الدر المنثور است كه ابو الشيخ و ابن مردويه و ديلمى، از كعب بن عجزه از رسول خدا (ص) روايت كرده كه در معناى جمله" مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها" فرمود: منظور از حسنه شهادت به" لا اله الا اللَّه" است، هم چنان كه منظور از سيئه شرك به خداست، كه فردا به اولى گفته مىشود: نجات يافتى و به اين گفته مىشود: هلاك شدى «3».
مؤلف: اين معنا از رسول خدا (ص) به عبارات مختلف و به طرق گوناگونى نقل شده و جا دارد اين تفسير، يعنى تفسير حسنه به" لا اله الا اللَّه" مقيد شود به سائر احكام شرعيه، كه از لوازم توحيدند و گر نه بايد تشريع آن احكام لغو باشد، (خلاصه اينكه معنا ندارد حسنه در آيه منحصر در كلمه توحيد بوده باشد).
(1) بگو اگر خداى را دوست مىداريد پيرويم كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد. سوره آل عمران، آيه 31. (2) خصال، ص 188، ح 259. (3) الدر المنثور، ج 5، ص 188.