ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 15 -صفحه : 583/ 67
نمايش فراداده

وقتى مردمى به اين چنين حياتى معتقد نباشند، ديگر گفتگوى با آنان از ساير اصول دين و فروع عملى آن، اثرى ندارد.

و به بيانى ديگر: دين حق عبارت است از مجموعه‏اى از تكاليف اعتقادى و عملى و اين تكليفها جز با مساله حساب و جزاء تمام نمى‏شود، (چون اگر بنا باشد به نيكوكار مزد و به بدكار كيفر داده نشود، او اميدى به كار نيك و ترسى از كار زشت خود ندارد، و در نتيجه تكليف به كار نيك و اجتناب از كار زشت لغو و بيهوده مى‏شود) و قرآن كريم روز قيامت را براى پاداش و كيفر معين فرموده و چون كفار به روز قيامت ايمان ندارند ديگر دين در نظر آنان مفهومى ندارد و آنها حياتى جز حيات مادى دنيا براى خود سراغ ندارند، در نتيجه سعادت و خوشبختى را جز رسيدن به لذائذ مادى و تمتع به لذات شكم و پايين شكم نمى‏بينند و لازمه آن همين است كه جز هوى و خواهش نفس را پيروى نكنند، حالا اين خواهش نفسانى موافق با حق باشد يا مخالف با آن.

پس خلاصه اين دو آيه اين شد كه: اينها به تو ايمان نخواهند آورد، چون تو ايشان را به سوى صراط مستقيم مى‏خوانى و اينها جز انحراف از راه هدفى ندارند.

" وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ ... وَ ما يَتَضَرَّعُونَ" كلمه" لجاج" به معناى سر سختى و عناد در انجام عملى است كه نبايد انجام داد. و كلمه" عمه" به معناى تردد در كارى به خاطر تحير و سرگردانى است، اين معانى را راغب ذكر كرده «1» و صاحب مجمع البيان در معناى" استكانت" گفته كه به معناى خضوع است، از باب استفعال از ماده" كون" و معنايش اين است كه نخواستند بر صفت خضوع باشند «2».

و جمله" و لو رحمناهم" بيان و تاييد عدول ايشان از صراط است، مى‏فرمايد: اگر ما به ايشان رحم كنيم و گرفتاريشان را برطرف سازيم، باز رو به ما نمى‏آورند و با شكر خود نعمت ما را مقابله و تلافى نمى‏كنند، بلكه بر تمرد خود از حق و لجاجت در باطل اصرار مى‏ورزند و در طغيان خود تردد نموده و مى‏خواهند به آن ادامه دهند، پس رحمت ما به اينكه رفع گرفتارى از آنها كنيم فايده‏اى به حالشان ندارد، هم چنان كه تخويف ما به عذاب و نقمت سودى برايشان ندارد، چون ما بارها آنها را به عذاب خود گرفتيم، مع ذلك به درگاه پروردگار خود خضوع نكردند پس اينها نه صراط حق به دردشان مى‏خورد و نه رحمت و كشف ضر و

(1) مفردات راغب، ماده" لج" و ماده" عمه".

(2) مجمع البيان، ج 7، ص 113.