صفحهى 106
اشكال دوم اينكه: چرا در آيه شريفه به جاى اينكه بفرمايد:" و ضل عنهم ما كانوا يفترون فعلموا ان الحق للَّه"، جملهها مقدم و مؤخر شده؟ و فرموده:" فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ" و اين تقديم و تاخير غير از سجع و قافيه نكته روشنى ندارد. جواب اين اشكال هم اين شد كه مفاد جمله" وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ..."، اثرى است كه بر مفاد جمله" فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ" مترتب مىشود، سادهتر بگوييم بعد از آنكه حق بى پرده ظاهر گردد خود بخود افتراى مشركين از بين مىرود.
ممكن هم هست بگوييم كه: كلمه حق در جمله" فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ" مصدر است، كه در اين صورت برگشت معناى جمله، به معناى آيه" وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ" «1» مىباشد، يعنى اينكه در آيه مورد بحث فرمود حق براى خداست، معنايش همان معناى آيه نور است كه مىفرمايد خدا حق است، البته اين در صورتى است كه مراد از اين كلمه، حق بالذات باشد، و اگر مراد همه حقها باشد، معنايش اين مىشود كه: تمامى حقها به او منتهى مىشود، و قائم به اوست، هم چنان كه فرمود" الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ «2»- حق از پروردگار تو است". و نفرمود:" الحق مع ربك- حق با پروردگار تو است".
در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا" از معصوم (ع) آورده كه فرمودند: اين آيه در باره قريش نازل شد، كه رسول خدا (ص) ايشان را به اسلام و هجرت دعوت كرد، قريش گفتند: اگر ما هدايت را با تو پيروى كنيم از سرزمينمان ربوده مىشويم، خداى تعالى در پاسخشان فرمود:" أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ" «3».
مؤلف: اين معنا را صاحب كشف المحجه «4» و مرحوم مفيد در روضة الواعظين «5»، روايت كردهاند، سيوطى هم در الدر المنثور از ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابن مردويه، از ابن
(1) مىدانند كه خداست آن حقى كه آشكار است. سوره نور، آيه 25. (2) سوره آل عمران، آيه 60. (3) تفسير قمى، ج 2، ص 142. (4) كشف المحجة، ص 175 (ط نجف). (5) روضة الواعظين، ج 1، ص 54 (ط قم).