ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 148
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 148

دو وجه در مورد مراد از اينكه امتحان مردم را تعليل فرمود به اينكه: تا خدا بداند چه كسانى در ادعاى ايمان صادقند و كيان كاذب‏

جمله" فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا ..."، تعليل مطلب قبل است، و مراد از اينكه مى‏فرمايد: تا خداوند بداند كه چه كسانى راست مى‏گويند و چه كسانى دروغ گويند، اين است كه: آثار صدق و كذب آنان به وسيله امتحان در مقام عمل ظاهر شود، چون امتحان است كه باطن انسانها را ظاهر مى‏كند، و لازمه اين ظهور اين است كه: آنهايى كه ايمان واقعى دارند، ايمانشان پاى‏برجاتر شود، و آنها كه ايمانشان صرف ادعا است همان صرف ادعا هم باطل گردد.

چون آن ثواب و سعادتى كه وعده داده‏اند بر ايمان ايشان مترتب شود، بر ايمان واقعى و حقيقت ايمان مترتب مى‏شود، ايمانى كه آثارش در هنگام شدايد و نيز آنجا كه پاى اطاعت خدا به ميان مى‏آيد ظاهر مى‏شود، يعنى صاحب چنين ايمانى در شدايد صبر مى‏كند، و نيز در برابر دستورات الهى صبر نموده آنها را انجام مى‏دهد، و در برابر معصيت‏ها صبر نموده و از آنها چشم مى‏پوشد، چنين ايمانى آن سعادت و آن ثوابها را در پى دارد، نه ايمان ادعايى.

پس معلوم شد كه مراد از دانستن خدا، ظاهر شدن نشانيهاى ايمان واقعى و ادعايى است، ممكن هم هست مراد از دانستن خدا، علم فعلى خدا باشد، كه همان نفس امر خارجى است، چون كه اعمال و امورى كه از ما سرمى‏زند عينا يكى از مراتب علم خدا هستند، و گر نه علم ذاتى او احتياجى به امتحان ندارد. (پس معناى آيه اين مى‏شود كه خدا سنت امتحان را در همه اقوام و هميشه جارى مى‏كند، تا علم فعلى او يعنى راست‏ها و دروغها ظهور پيدا كند).

و بنا بر اين معناى آيه مورد بحث اين مى‏شود كه: آيا مردم پنداشته‏اند كه رها مى‏شوند، و در بوته آزمايش قرار نمى‏گيرند، و هر ادعايى بكنند از ايشان پذيرفته مى‏شود؟ در حالى كه چنين نيست، يكى از سنت‏هاى ما امتحان است كه در امم قبل از ايشان نيز جريان داشت، در اين امت نيز بايد جريان يابد، تا راستگويان از دروغگويان متمايز و جدا شوند، يعنى آثار راستگويى آنان و دروغگويى اينان ظاهر شود، و در نتيجه ايمان راستگويان پا بر جاتر شده، و ادعاى صورى و دروغى اينان نيز از دلهايشان بيرون شود.

حال ببينيم چرا تا كلمه" فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ" همه جا مى‏فرمود: ما چنين و چنان كرده و مى‏كنيم، و چون به اين كلمه رسيد فرمود: تا خدا بداند، با اينكه جا داشت بفرمايد: تا ما بدانيم، نكته اين التفات چيست؟

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند:" براى اين است كه آيه شريفه در مقام تهديد

(1) روح المعانى، ج 20، ص 135.