صفحهى 222
تنگ مىكند كه خدا به هر چيزى داناست (62).
و اگر از ايشان بپرسى چه كسى از آسمان آبى چنان مىفرستد و زمين را بعد از مردنش زنده مىكند حتما خواهند گفت اللَّه، تو بگو الحمد للَّه، اما بيشترشان تعقل نمىكنند (63).
و اين زندگى دنيا چيزى جز لهو و بازى نيست و به درستى كه زندگى حقيقى، آخرت است اگر بناى فهميدن داشته باشند (64).
پس چون به كشتى سوار شوند خدا را همى خوانند و دين را خالص براى او دانند اما همين كه ايشان را نجات داده و به خشكى مىرساند باز هم شرك مىورزند (65).
تا نعمتهاى ما را كه به ايشان دادهايم كفران كنند، باشد و هر چه مىخواهند بهرهگيرى بكنند كه به زودى مىدانند كه چه كردند (66).
آيا نديدند كه ما حرمى ايمن قرار داديم كه همواره در آن جا از نعمت امنيت برخوردار بودند با اينكه اقوام ديگر كه پيرامون ايشانند همه روزه مورد دستبرد دشمنند؟ آيا به باطل مىگروند و به نعمت خدا كفران مىورزند (67).
كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا به دروغ افتراء بندد و يا حق را بعد از آمدنش تكذيب كند آيا در جهنم جايى براى كفار نيست (68).
و كسانى كه در اقامه دين ما مجاهده مىكنند ما به سوى راههاى خود هدايتشان مىكنيم و خدا همواره با نيكوكاران است (69).
بيان آيات
در اين آيات خطاب از مؤمنين به رسول خدا (ص) برگشته، ولى در معنا، خطابى است عام، كه همه انسانها را شامل مىشود، هر چند از نظر لفظ مخصوص به رسول خدا (ص) است، براى اينكه حجتهايى كه در آن ذكر شده شامل همه انسانها است.
در اين آيات ضد و نقيض گويىهاى مشركين را كه در عقايد دارند، و در فصل سابق صحيح آن عقايد به مؤمنين عرضه شد، و به آن ايمان آوردهاند، ذكر مىكند، و آن تناقضات اين است كه: مشركين اعتراف دارند كه آفريدگار آسمانها و زمين و مدبر آفتاب و ماه- كه مدار ارزاق بر وجود آن دو است- خداى سبحان است، و نيز اعتراف دارند كه تنها كسى كه آب را از آسمان مىفرستد، و زمين را بعد از مردنش دوباره زنده مىكند، خداى عز و جل است، و در