صفحهى 239
آنان را شگفتآورتر سازد، و بفهماند كه چطور ممكن است از ناحيه خدا آغاز گردند، ولى سرانجامشان به سوى او نباشد، و به همين جهت مطلب را با كلمه" ان" تاكيد كرد تا اشاره كرده باشد به اينكه كفر به معاد فى نفسه چيزى است كه قابل قبول نيست.
" أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ..."
بعد از آنكه فرمود: بسيارى از مردم به معاد كافرند، و چون با كفر به معاد، دين حق لغو مىشود، لذا دنباله آن سرگذشت امتهاى كافر گذشته را خاطرنشان ساخت، باشد كه از شنيدن آن عبرت گرفته و از كفر دست بردارند، و كلمه" اثاروا الأرض" به معناى زير و رو كردن زمين براى زراعت و تعمير و امثال آن است.
" وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ"- يعنى خدا به ايشان ستم نكرد، بلكه خودشان با كفر و معصيت به خود ستم كردند.
" ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ" اين آيه سرانجام كار ستمگران مذكور را بيان مىكند، و به همين جهت با كلمه" ثم- سپس" تعبير كرد، و كلمه" عاقبة" با (نصب) خوانده مىشود، چون خبر" كان" و اسم" كان" كلمه" سواى" است، و با اينكه قاعدتا بايد اسم" كان" اول بيايد، و سپس خبر، اگر خبر را مقدم ذكر كرده، براى اين است كه حصر را افاده كند، و بفهماند كه سرانجامشان جز" سواى" چيزى نيست.
در كلمه" اساؤا" نفرموده در چه چيز بد كردند، و خلاصه متعلق آن را ذكر نكرده و معنايش" عملوا السوء- بد كردند"، است و كلمه" سواى" به معناى حالتى است كه صاحبش از آن در رنج باشد، و مقصود از آن در اين جا عذاب بد است و جمله" أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ" در تقدير" لتكذيبهم بآيات اللَّه" است، و لام تعليل از آن حذف شده.
و معنايش اين است كه: سپس سوء العذاب سرانجام كار كسانى شد كه عمل بد مىكردند، و غير اين سرانجامى نداشتند، براى اينكه آيات خدا را تكذيب و استهزاء مىكردند.
بعضى «1» گفتهاند:" كلمه" سواى" مفعول است براى كلمه" اساؤا" و خبر كان جمله" أَنْ كَذَّبُوا ..." است، و معناى آيه اين است كه:" گناهان سرانجام گنهكاران را به كفر و تكذيب آيات خدا و استهزاى آن كشانيد".
ليكن هر چند اين معنا در جاى خود صحيح است، و گناه چنين طبعى دارد، و ليكن
(1) روح المعانى، ج 21، ص 24.