صفحهى 295
خودش را مىباشد، و مراد از فساد در دريا غضب كردن آن پادشاه است كه كشتىهاى مردم را مىگرفت". ولى خود خواننده به سستى اين سخن واقف است، زيرا در آيه شريفه دليلى بر آن نيست علاوه بر اينكه آيه عام است.
" قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ" در اين آيه شريفه رسول خدا (ص) را مامور مىكند به اينكه به مردم دستور دهد در زمين سير كنند، و سرانجام و آثار باقيمانده اقوام گذشته را ببينند، كه چگونه خانههايشان خراب گشته، و آثارشان محو شد، و تا آخرين نفر منقرض شدند، و نسلشان قطع گشت، و دچار انواع گرفتاريها و بلاها شدند، به خاطر اينكه بيشترشان مشرك بودند، پس خدا جزاى بعض كردههايشان را به ايشان چشانيد، تا شايد عبرت گيرندگان عبرت گيرند، و در نتيجه به سوى توحيد برگردند. پس آيه شريفه در مقام استشهاد براى مضمون آيه قبل است.
" فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ" اين آيه تفريع بر ما قبل است، و معنايش اين است كه: وقتى شرك و كفر به حق چنين سرانجامى داشت، و وبالش گردنگير مرتكبش مىشود، پس رو به سوى دين مستقيم كن.
" مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ" ظرف" من قبل" متعلق است به جمله" فاقم". و كلمه" مرد" مصدر ميمى از رد و به معناى" راد، برگرداننده" است، و مراد از روزى كه برگردانندهاى براى آن نيست، و كسى نيست كه آن را از خدا برگرداند، روز قيامت است.
" يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ"- اصل اين كلمه" يتصدعون" بوده، و تصدع در اصل به معناى تفرق اجزاء ظروف بوده، و- به طورى كه گفتهاند «1»- بعدها در مطلق تفرق استعمال شده، و- باز به طورى كه گفتهاند «2»- مراد از آن در آيه اين است كه: روز قيامت مردم به دو طرف بهشت و جهنم متفرق مىشوند.
بعضى «3» ديگر گفتهاند:" مراد تفرقه اشخاص مردم است، هم چنان كه آيه" يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ" «4» بدان اشاره مىكند، و براى هر يك از اين دو معنى وجهى است، ولى ظاهر آن است كه- همان طور كه بعدا نيز خواهد آمد- بگوييم مراد همان وجه اول است.
(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 21، ص 49 و مجمع البيان، ج 8، ص 307. (4) روزى كه مردم چون پروانهاى كه پراكندهاش كنند مىباشند. سوره قارعه، آيه 4.