ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 294اعمال، پس آنچه مىچشند جزاى پارهاى از اعمال است، نه پارهاى از جزاء اعمال.و اينكه فرمود:" لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" معنايش اين است كه: خداوند مىچشاند به آنان آنچه را مىچشاند، براى اينكه شايد از شركشان و گناهانشان دست برداشته، به سوى توحيد و اطاعت برگردند.و اما در پاسخ اين سؤال كه وجه اتصال آيه مورد بحث به ما قبلش چيست؟ مىگوييم:وجهش اين است كه: در آيه قبل استدلال مىكرد بر توحيد، و نزاهت خدا از شركى كه برايش قائل شدهاند، اينك در اين آيه به آثار شرك اشاره مىكند، و آن عبارت است از: گناه و فساد در زمين، و چشيدن و بال گناهان، چيزى كه هست در اين آيه نامى از شرك نبرده، و مطلب را به گناهان ناشى از شرك اختصاص نداده، بلكه به طور كلى راجع به گناه صحبت كرده است.مفسرين در تفسير اين آيه سخنان مختلف و عجيب و غريبى زدهاند، مثلا بعضى «1» گفتهاند:" مراد از" ارض" سرزمين مكه است" بعضى «2» گفتهاند:" مراد از" بر- خشكى" بيابانهايى خشك است كه نهرى از آن نمىگذرد، و مراد از" بحر" هر شهر و قريهاى است كه بر لب نهرى بزرگ قرار داشته باشد". بعضى «3» ديگر گفتهاند:" مراد از" بر" صحراها و محل قبايل است، و مراد از" بحر" سواحل، و شهرهاى ساحل دريا و نهرها است". بعضى «4» ديگر گفتهاند:" مقصود از" بر" بيابانهاى لم يزرع و خشك است، و مراد از" بحر" صحراهاى سبز و خرم است". بعضى «5» گفتهاند:" در اينجا مضافى در تقدير است، و تقدير" ظهر الفساد فى البر و مدن البحر" است، يعنى فساد در زمين و شهرهاى دريا ظاهر شد".شايد داعى آقايان بر اين حرفها اين بوده كه فكر كردهاند آيه شريفه- بر حسب روايتى كه رسيده- ناظر به قحطسالى مكه به دنبال نفرين رسول خدا به قريش است، چون قريش در كفر خود لجاجت كرده، و بر عناد خود ادامه دادند، و رسول خدا (ص) نفرينشان كرد، در نتيجه شهر مكه دچار قحطى شد، لذا خواستهاند با اين اقاويل آيه را به آن روايت تطبيق دهند، در نتيجه اين طور به زحمت افتادهاند.و نيز بعضى «6» گفتهاند:" مراد از فساد در خشكى كشتن يكى از پسران آدم برادر