بيان اينكه جمله" وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ" متضمن تاييد و انتصار آن جناب است
و اين خود شاهد خوبى است بر اينكه خداى تعالى بر پيامبر خود واجب كرده بوده كه بايد با همسر زيد، پسر خواندهاش ازدواج كند، تا به اين وسيله همه بفهمند كه همسر پسر خوانده محرم انسان نيست، و ساير مسلمانان نيز مىتوانند با همسر پسر خواندههايشان ازدواج كنند، رسول خدا (ص) اين معنا را در دل پنهان مىداشت، چون از اثر سوء آن در مردم مىترسيد، خداى تعالى با اين عتاب او را امنيت داد، نظير امنيتى كه در آيه" يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ... وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ" «1» داد.پس ظاهر عتابى كه از جمله" وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ" استفاده مىشود، اين است كه مىخواهد آن جناب را نصرت و تاييد كند تا جبران طعن طاعنان بيمار دل را بكند، نظير آنچه در تفسير آيه" عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ" «2» گذشت.يكى از ادلهاى كه دلالت دارد بر اينكه منظور از آيه مورد بحث تاييد و انتصار آن جناب است، كه به صورت عتاب آمده، اين است كه بعد از آن جمله فرموده:" فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها- همين كه زيد از همسرش صرفنظر كرد، ما او را به ازدواج تو در مىآوريم"، و از اين تعبير به خوبى پيداست كه گويى ازدواج با زينب از اراده و اختيار رسول خدا (ص) خارج بوده، و خدا اينكار را كرده، دليل دومش جمله" وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا- كارهاى خدا انجام شدنى است" مىباشد، كه باز داستان ازدواج را كار خدا دانسته.(1) سوره مائده، آيه 67.(2) سوره توبه، آيه 43.