معنى و مفاد آيه شريفه:" إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ ..."
" إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" ممكن است بگوييم كلمه" ما" در جمله" ما يَدْعُونَ" موصوله است، يعنى آنچه مىخوانند، و ممكن است بگوييم نافيه است، يعنى" و نمىخوانند" و نيز ممكن است آن را استفهامى يا مصدرى بگيريم، و كلمه" من" بنا بر احتمال دوم زايد است، كه صرفا براى تاكيد آورده شده، و بنا بر سه احتمال ديگر بيانى است، و از اين چهار احتمال دو احتمال اول قوىتر است، و از آن دو، اولى قوىتر است.و بنا بر احتمال دوم معنا چنين مىشود كه: خدا مىداند مشركين هيچ چيزى به جاى او نمىخوانند، يعنى آنچه به عنوان آلهه به جز خدا مىپرستند هيچ حقيقتى ندارد، در نتيجه به قول صاحب كشاف «2» آيه شريفه تاكيد همان مثل است و زيادتى است براى اينكه در آن مثل آن آلهه را حد اقل چون خانه عنكبوت دانست، ولى در اين جمله مىفرمايد بلكه خانه عنكبوت هم نيست، چون عدم محض است.و بنا بر احتمال اول معناى آيه چنين مىشود: خدا مىداند آن چيزهايى را كه به جاى او مىپرستند، و جاهل به آن نيست، و بنا بر اين جمله مورد بحث كنايه مىشود از اينكه آن مثلى كه زديم مثلى به جا بود، چون براى اولياى آنان از ولايت چيزى به جز اسم نيست.اين معنا- همان طور كه گفتيم- از همه احتمالات قوىتر است، چون دو كلمه عزيز و حكيم آن را تاكيد مىكند، و مىفهماند كه وقتى خدايان مشركين از ولايت چيزى به جز اسم نداشتند، پس در نتيجه تنها عزيزى كه هيچ چيز بر او غلبه نمىكند، و در تدبير ملكش شريك نيست، و نيز در خلقت و ايجاد شركت ندارد، خدا است، و نيز تنها حكيمى كه هر چه مىكند و هر تدبيرى كه به كار مىبندد متقن و محكم است، خدا است، و چون تنها او عزيز و حكيم است، هيچ وقت تدبير خلق خود را به كسى واگذار نمىنمايد (فراموش نشود كه واگذارى غير از دادن ولايت به انبياء و اولياء است، چون گفتيم ولايت انبياء در طول ولايت خدا است نه به عنوان واگذارى و تفويض مترجم)، آن وقت آيه مورد بحث به منزله زمينهاى مىشود براى بيان بعد كه مىفرمايد" خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ".(1) منهج الصادقين، ج 7، ص 161.(2) تفسير كشاف، ج 3، ص 455.