افاده كثرت و وسعت خلق و تدبير خداى تعالى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 347

افاده كثرت و وسعت خلق و تدبير خداى تعالى‏

و چون غنى على الاطلاق است، پس آنچه در زمين و آسمانهاست، ملك اوست، پس او مالك على الاطلاق نيز هست، و مى‏تواند در ملك خود به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، پس هر تدبير و تصرفى كه در عالم واقع مى‏شود از آن اوست، چون اگر چيزى از آن تدبيرها از غير او باشد، آن غير نيز به همان مقدار مالك خواهد بود، و حال آنكه گفتيم مالك على الاطلاق اوست، و چون تدبير و تصرف تنها از خدا است، پس تنها او رب العالمين، و الهى است كه بايد پرستيده شود، و از انعام و احسانش سپاسگزارى گردد.

اين آن معنايى است كه جمله:" لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ" بدان اشاره مى‏كند، جمله" لِلَّهِ ما فِي ..." حجت بر وحدانيت خدا است، و جمله" إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ" تعليل مالكيت على الاطلاق اوست.

و اما كلمه" حميد" كه به معناى محمود در افعال است، مبدء ديگرى است براى حجت، چون حمد به معناى ثناى در مقابل جميل اختيارى است، و هر جميل كه در عالم است ملك خداى سبحان است، پس قهرا ثناهايى هم كه هر جميلى استحقاق آن را دارد، به خدا بر مى‏گردد، و ثناى خدا است، پس خدا حميد على الاطلاق است، و اگر از اين تدبير متقن و جميل كه در عالم است چيزى و مقدارى از آن از غير خدا بود، و آن مقدار هيچ نسبتى و ارتباطى با خدا نداشت، حمد و ثناى آن مقدار جميل نيز مال غير خدا مى‏شد. نه مال خدا، در نتيجه خدا حميد على الاطلاق، و حميد نسبت به هر چيز نمى‏بود، و حال آنكه فرض كرديم كه او حميد على الاطلاق است، و خلف فرض باطل است.

" وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ ..."

كلمه" من شجرة"، بيان موصول" ما" مى‏باشد، و" شجرة" واحد" شجر" است، كه در اين مقام كه سياق، سياق" لو" مى‏باشد، استغراق و كليت را مى‏رساند، يعنى هر درختى كه در زمين است، و مراد از" بحر" هم، مطلق دريا است، و معناى جمله" يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ" اين است كه هفت درياى ديگر نظير درياى مفروض آن را كمك كند، و بر آن اضافه شود.

و ظاهرا مراد از عدد هفت افاده تكثير است، نه اينكه اين عدد خصوصيتى داشته باشد. و اما لفظ" كلمة" در لغت به معناى لفظى است كه دلالت بر معنايى داشته باشد، و به همين جهت لفظ بى معنا را كلمه نمى‏گويند، ولى در كلام خداى سبحان بر" هستى" اطلاق شده است، البته هستى افاضه شده به امر او، كه از آن به كلمه" كن" تعبير كرده و فرموده:

/ 593