حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيمار دلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخن پراكنى‏هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤمنين‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 428

است، و مراد از قلوب جانها و مراد از حناجر، حنجره‏ها است، كه به معناى جوف حلقوم است.

و اين دو وصف يعنى كجى چشم، و رسيدن جانها به گلو، كنايه است از كمال چيرگى ترس بر آدمى، و مسلمانان در آن روز آن قدر ترسيدند كه به حال جان دادن افتادند، كه در آن حال چشم تعادل خود را از دست مى‏دهد، و جان به گلوگاه مى‏رسد.

" وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا"- يعنى منافقين و كسانى كه بيمار دل بودند، آن روز در باره خدا گمانها كردند، بعضى از آنها گفتند: كفار به زودى غلبه مى‏كنند، و بر مدينه مسلط مى‏شوند، بعضى ديگر گفتند: بزودى اسلام از بين مى‏رود و اثرى از دين نمى‏ماند، بعضى ديگر گفتند: جاهليت دو باره جان مى‏گيرد، بعضى ديگر گفتند: خدا و رسول او مسلمانان را گول زدند، و از اين قبيل پندارهاى باطل.

حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيمار دلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخن پراكنى‏هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤمنين‏

" هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً" كلمه" هنالك" كه اسم اشاره است و مخصوص اشاره به دور است، دور از جهت زمان، و يا دور از جهت مكان، در اينجا اشاره است به زمان آمدن آن لشكرها، كه براى مسلمانان مشكلى بود كه حل آن بسيار دور به نظر مى‏رسيد، و كلمه" ابتلاء" به معناى امتحان، و" زلزال" به معناى اضطراب، و" شدة" به معناى قوت است، چيزى كه هست موارد استعمال شديد و قوى مختلف است، چون غالب موارد استعمال شديد در محسوسات است، و غالب موارد استعمال قوى به طورى كه گفته‏اند در غير محسوسات است، و به همين جهت به خداى تعالى قوى گفته مى‏شود، ولى شديد گفته نمى‏شود.

و معناى آيه اين است كه در آن زمان سخت، مؤمنين امتحان شدند، و از ترس دچار اضطرابى سخت گشتند.

" وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً" منظور از آنهايى كه در دلهايشان مرض دارند افراد ضعيف الايمان از مؤمنين‏اند، و اين دسته غير منافقين هستند كه اظهار اسلام نموده و كفر باطنى خود را پنهان مى‏دارند و اگر منافقين، پيغمبر اكرم (ص) را رسول خواندند، با اينكه در باطن او را پيامبر نمى‏دانستند، باز براى همين است كه اظهار اسلام كنند.

كلمه" غرور" به معناى اين است كه كسى آدمى را به شرى وادار كند كه به صورت خير باشد، و اين عمل او را غرور (فريب) مى‏خوانند، و عمل ما را كه فريب او را خورده و آن‏

/ 593