صفحهى 380
" فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا إِنَّا نَسِيناكُمْ ..."
اين جمله تفريع و نتيجهگيرى از جمله" وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي" است، يعنى چون چنين قضايى رانده شده، پس بچشيد ... و كلمه" نسيان" به معناى محو شدن صورت ذهنى چيزى است از مركز و نيروى ذاكره، و گاهى كنايه مىشود از بى اعتنايى به امرى مهم، و همين معناى كنايى مورد نظر آيه است.
و معناى آيه اين است كه وقتى قضاى حتمى رانده شده كه پيروان ابليس عذاب را بچشند، پس شما نيز عذاب را بچشيد، به خاطر اينكه به لقاى چنين روزى بى اعتنايى كرديد، آن قدر كه حتى آن را انكار نموديد و عمل صالحى انجام نداديد، كه امروز پاداش نيكى بگيريد، چون ما نيز امروز به آنچه براى شما مهم است يعنى به سعادت و نجات شما بىاعتناييم.
جمله" وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ" تاكيد و توضيح همان بيان سابق است، و مىفهماند چشيدن عذاب كه شما را بدان مامور نموديم، چشيدن عذاب دائمى است، و بىاعتناييتان به لقاى امروز (آخرت)، همان اعمال زشتى است كه مىكرديد.
(رواياتى در باره توفى ملك الموت و ...)
در الدر المنثور است كه نحاس، از ابن عباس، روايت كرده كه گفت: سوره سجده در مكه نازل شده، مگر سه آيه آن كه از آيه" أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً" شروع شده است «1».
و نيز در همان كتاب آمده كه سعيد بن منصور، و ابن ابى شيبه از على (ع) روايت كردهاند كه گفت: عزائم (سجدههاى واجب قرآن) چهار است،" الم تنزيل، حم تنزيل، نجم، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ" «2».
و در كتاب خصال از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: عزائم چهار است،" اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، نجم، تنزيل سجده، حم سجده" «3».
باز در الدر المنثور است كه احمد، و طبرانى، از شريد بن سويد، روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا (ص) مردى را ديد كه دامن خود را بلند گرفته، به وى
(1 و 2) الدر المنثور، ج 5، ص 170 و 171.
(3) الخصال، ج 1، ص 252، ح 124.