نكاتى كه در ترتيب بيان آيات وجود دارد
آيات مذكور در اين فراز به طور ترتيب ذكر شده، اول شروع كرده به مساله خلقت انسان، و پيدايش او، آن گاه مساله دو صنف بودن و مرد و زن بودنش، سپس مرتبط بودن وجودش به وجود آسمان و زمين، آن گاه اختلاف زبانها و رنگهايش پس از آن سعى و كوشش او در طلب رزق، و آرامش و خوابيدنش در شب، آن گاه نشاندادن برق به او، و نازل كردن باران، و در آخر قيام آسمان و زمين تا روزى معين، يعنى روزى كه آن سرآمدى كه براى حيات بشر در زمين مقدر شده به پايان برسد، و آن گاه مساله معاد و از سرگرفتن زندگىاش ذكر شده. اين بود پارهاى از نكاتى كه در ترتيب آيات هست.نكته ديگر در ترتيب فواصل آنها هست، اول فرموده" يتفكرون"، بعد" للعالمين"، بعد" يسمعون" سپس" يعقلون" و از اين ترتيب اين نكته استفاده مىشود كه انسان اول فكر مىكند، بعد عالم مىشود، و بعد هر گاه چيزى از حقايق را شنيد در خود جاى مىدهد، آن گاه پيرامون آن تعقل مىكند- و خدا داناتر است." وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ" همان طور كه گفتيم آياتى كه در اين فراز نام برد، همه براى اثبات ربوبيت خداى تعالى و الوهيتش بود، و چون سخن منتهى شد به مساله معاد، و بازگشت به سوى خدا، لذا در دنبال آن استدلال كرد بر امكان آن، و اين استدلال از خلقت و تدبيرى كه در آيات سابق مذكور بود گرفته شده.پس جمله" لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" اشاره است به احاطه ملك حقيقى خدا، كه اثر آن جواز تصرف مالك در ملك خويش، و به دلخواه خويش است، پس خداى تعالى از آنجا كه مالك حقيقى عالم است، در مملوك خود تصرف نموده از نشاه دنيا به آخرت مىبرد.و اين معنا را با جمله" كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ" تاكيد فرموده، چون" قنوت" به معناى لازم بودن اطاعت با خضوع است، هم چنان كه راغب «1» نيز اين طور معنا كرده. و مراد از اطاعت با خضوع- به طورى كه سياق مىرساند- اطاعت تكوينى است، نه اطاعت دستورات شرعى، چون(1) مفردات راغب، ماده" قنت".