معناى" ذكر" و مقصود از اينكه در باره نماز فرمود:" وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ" و وجوه مختلفى كه در معناى اين جمله گفته شده است
" وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ"- راغب در مفردات مىگويد: كلمه" ذكر" گاهى در معناى" ياد، خاطر" به كار برده مىشود، مثلا مىگويند" ا فى ذكرك- آيا به ياد دارى و آيا به خاطر دارى". و اين ياد و خاطر هيئتى است در نفس، كه با داشتن آن انسان مىتواند آنچه از معلومات كسب كرده حفظ كند، و از دست ندهد، مانند حافظه، با اين تفاوت كه حفظ را در جايى به كار مىبرند كه مطلبى را در حافظه خود داشته باشد، هر چند كه الآن حاضر و پيش رويش نباشد، به خلاف ذكر كه در جايى به كار مىرود كه علاوه بر اينكه مطلب در صندوق حافظهاش هست، در نظرش حاضر هم باشد.و گاهى كلمه ذكر را در حضور قلب و يا حضور در زبان استعمال مىكنند، مثلا مىگويند: ذكر خدا دو نوع است، يكى ذكر به زبان، و يكى هم ذكر به قلب، يعنى حضور در قلب، و به همين جهت است كه گفتهاند: ذكر دو نوع است، ذكر از نسيان،- يعنى ذكر به معناى اول-، و ذكر بدون نسيان،- يعنى ذكر به معناى دوم- كه به معناى ادامه حفظ است، معناى سوم ذكر هم عبارت است از سخن، چون هر سخنى را ذكر هم مىگويند «1».و ظاهرا اصل در معناى اين كلمه همان معناى اول است، و اگر معناى دوم را (نام خدا را بردن) هم ذكر ناميده از اين بابت است كه ذكر لفظى مشتمل بر معناى قلبى نيز هست، و ذكر قلبى نسبت به ذكر لفظى اثرى را مىماند كه بر سبب مترتب مىشود، يا نتيجهاى است كه از عمل عايد مىگردد.و اگر نماز را ذكر ناميدهاند، براى اين است كه: نماز هم مشتمل است بر ذكر زبانى از تهليل، و حمد، و تسبيح، و هم به اعتبارى ديگر مصداقى است از مصاديق ذكر، چون مجموعه آن عبوديت بنده خدا را مجسم مىسازد، و لذا خداى تعالى نماز را ذكر اللَّه ناميده و فرموده:" إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ" «2» و هم به اعتبارى ديگر امرى است كه ذكر بر آن مترتب مىشود، ترتب غايت بر صاحب غايت، يعنى نتيجه نماز ياد خدا است، هم چنان كه آيه" وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي" «3» به آن اشاره مىكند.(1) مفردات راغب، ماده" ذكر".(2) چون روز جمعه به سوى نماز ندا مىشود، بشتابيد به سوى ذكر اللَّه. سوره جمعه، آيه 9.(3) نماز به پادار براى ياد من. سوره طه، آيه 14.