اشاره به وجود رابطه مستقيم بين اعمال مردم و حوادث عالم و توضيح مفاد آيه:" ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ ..."
" بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ"- يعنى اين فساد ظاهر در زمين، بر اثر اعمال مردم است، يعنى به خاطر شركى است كه مىورزند، و گناهانى است كه مىكنند، و ما در تفسير آيه" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ" «1»، و نيز در مباحث نبوت در جلد دوم اين كتاب، اثبات كرديم كه بين اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقيم هست، كه هر يك متاثر از صلاح و فساد ديگرى است." لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا"- لام در اين جمله، لام غايت است، و آيه چنين معنا مىدهد: آنچه در زمين ظاهر شد، به خاطر اين بود كه خدا و بال پارهاى از آنچه مىكردند به ايشان بچشاند، بلكه براى اين بود كه خود اعمالشان را به ايشان بچشاند، كه به صورت و بال به سوىشان بر مىگشت.و اما اينكه چرا فرمود: بعض اعمالشان را، براى اينكه خدا از بيشتر اعمال آنان صرف نظر كرد، هم چنان كه فرمود:" وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ" «2».اين آيه شريفه ناظر است به وبال دنيوى گناهان، و چشاندن و بال بعضى از آنها، نه همه آنها، و اما عذاب و وبال اخروى گناهان، آيه از آن ساكت است. پس اينكه بعضىها «3» گفتهاند:" مراد اين است كه وبال دنيوى را مىچشانيم، و اخروى آن را تا رسيدن قيامت تاخير مىاندازيم" تفسيرى است بدون دليل.و بعيد نيست كه تقدير كلام را" ليذيقهم بعض جزاء ما عملوا- تا بچشاند به ايشان بعضى از كيفر آنچه كردهاند" گرفتهاند و حال آنكه تقدير آن به عكس اين است، يعنى تقديرش" ليذيقهم جزاء بعض ما عملوا- تا بچشاند به ايشان جزاء بعضى از كارهاى ايشان را" است براى اينكه: آنچه كه ما را ناگزير مىكند از اينكه چيزى تقدير بگيريم،- البته اگر ناگزير باشيم- اين است كه آنچه به صورت فساد به آنان بر مىگردد، جزاى اعمالشان است نه خود(1) و اگر اهل شهرها ايمان آورند و بپرهيزند هر آينه باز مىكنيم براى آنان بركتهايى از آسمان و زمين. سوره اعراف، آيه 96.(2) آنچه از مصائب به شما مىرسد به خاطر كارهايى است كه خودتان كرديد، و خدا از بسيارى از كارهايتان عفو مىكند. سوره شورى، آيه 30.(3) تفسير شريف لاهيجى، ج 3، ص 562.