پاداشى كه خدا به مؤمنان صالح العمل مىدهد فضل او است كه ناشى از محبت خدا به بندگان خود مىباشد
در آيه مورد بحث لام در" ليجزى" لام غايت است، و منافات نيست ما بين اينكه آنچه را در قيامت به صالحان مىدهد جزاء خوانده، كه معناى مقابله را مىدهد، و اينكه در عين حال آن را فضل خود خوانده، كه در معنايش مقابلهاى نيست، براى اينكه درست است كه ثواب آخرت را جزاء، و مقابل اعمال صالح آنان خوانده، ولى اين را هم نبايد فراموش كرد كه صاحبان اعمال صالح خودشان و اعمالشان ملك طلق خداى سبحانند، پس چيزى از خود ندارند، تا به خدا بدهند، و مستحق جزاء شوند، عبوديت كجا، و مالكيت استحقاق كجا؟ پس هر جزايى هم كه به ايشان داده شود فضلى است كه بدون استحقاق به ايشان داده شده است.چيزى كه هست خداى تعالى باز از شدت فضل و رحمتى كه به بندگان خود دارد، آنان را مالك اعمالشان اعتبار كرده، و در عين اينكه خودش مالك ايشان، و مالك اعمال ايشان است، در برابر اعمالشان حقى برايشان قائل شده و آنان را مستحق آن حق خوانده، و بهشت و مقام قربى كه به ايشان مىدهد پاداشى در مقابل اعمالشان دانسته، و اين حق اعتبارى، خود فضل ديگرى است از خداى سبحان.منشا اين فضل محبتى است كه خدا به بندگان خود دارد، چون آنان پروردگار خود را دوست مىدارند، و رو به سوى او مىكنند، و دين او را به پا مىدارند، و فرستادگان او را به آنچه دعوت مىكنند پيروى مىكنند، لذا خدا هم ايشان را دوست مىدارد، هم چنان كه خودش فرموده:" قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ" «2».بدين جهت است كه آيه مورد بحث آنچه را كه خدا از ثواب به بندگان مىدهد اجر و پاداش آنان ناميده، با اينكه در معناى اين كلمه چه در عربى (اجر) و چه فارسى (پاداش) معناى مقابله و مبادله هست، و در عين حال آن را فضل هم خوانده، براى اينكه گفتيم خود آن مقابله و مبادله نيز از فضل خدا است، و منشاش محبتى است كه به بندگان خويش دارد، لذا در آخر آيه به همين نكته اشاره نموده و مىفرمايد:" إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ- چون او كفار را دوست نمىدارد".(1) مفردات راغب، ماده" جزاء".(2) بگو اگر خدا را دوست مىداريد، مرا پيروى كنيد، تا خدا هم شما را دوست بدارد. سوره آل عمران، آيه 31.