ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 354
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 354

پس صدر آيه يعنى جمله" ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ" برهان بر مضمون ذيل آن، يعنى جمله" أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ" است، و ذيل آن برهان بر جامعيت خداى تعالى نسبت به صفات ثبوتيه و سلبيه هر دو است، كه بيانش گذشت، پس خدا ذاتى است مستجمع و دارنده همه صفات كمال، پس او" اللَّه" است، كه عزيز است نام او.

جمله" وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ"، از آنجا كه در مقابل جمله" ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ" است، لذا هر چه در باره اين جمله گفته شد، مقابل آن، در آن جمله جريان مى‏يابد، يعنى خدايانى كه مشركين براى خود اتخاذ كرده‏اند، هيچ بهره‏اى از حقيقت ندارند، و از خلق و تدبير چيزى مستند به آنها نيست، چون شريك در الوهيت و ربوبيت باطل است و حقيقتى در آن نيست و چون به هر تقدير باطل است، پس از خلق و تدبير به هيچ وجه چيزى مستند به آنها نمى‏شود.

مطلب ديگر اينكه در آيه شريفه از اسماء الحسنى سه اسم" حق" و" على" و" كبير" ذكر شده، و از آنچه گذشت معلوم شد كه كلمه" حق" به معناى واجب الوجود است، و كلمه" على" از صفات سلبيه، و كلمه" كبير" از صفات ثبوتيه كه قريب المعنى با عبارت" مستجمع صفات كمال" است.

" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ ..."

حرف" باء" در جمله" بِنِعْمَتِ اللَّهِ" باء سببيت است، و ذكر نعمت از قبيل مقدمه چينى براى آخر آيه است، و در آن اشاره است به وجوب شكر خداى تعالى، در برابر نعمتش، براى اينكه شكر منعم واجب است.

و معناى آيه اين است كه آيا نمى‏بينى كه كشتى در دريا به وسيله نعمت او به حركت در مى‏آيد؟ و آن نعمت عبارت است از اسباب حركت، و جريان كشتى، يعنى باد، و رطوبت داشتن آب، و امثال آن.

بعضى «1»

از مفسرين احتمال داده‏اند كه باى مذكور باى تعديه، و يا به معناى" مع- با" باشد، و مراد از" نعمت" طعام و ساير محمولاتى باشد كه كشتى‏ها بارگيرى مى‏كنند، بنا بر احتمال دوم معنا چنين مى‏شود كه: آيا نمى‏بينى كه كشتى با بارش در دريا به حركت در مى‏آيد؟ و بنا بر احتمال اول چنين مى‏شود: آيا نمى‏بينى كه كشتى بارش را در دريا به حركت در مى‏آورد؟

(1) روح المعانى، ج 21، ص 105.