صفحهى 382
قبض مىكنم، لحظهاى گوشه خانه مىايستم، و مىگويم به خدا سوگند كه من هيچ گناهى ندارم، چون مامورم، و من بار ديگر، و بار ديگر به اين خانواده بر مىگردم، الحذر الحذر، و خداى تعالى هيچ اهل بيتى و كلوخى و مويى و كركى در خشكى و دريا خلق نكرده، مگر آنكه من در هر شبانه روز پنج نوبت آنها را از نظر مىگذرانم.
حتى من به صغير آنان و كبيرشان از خودشان آشناترم، و به خدا سوگند اى محمد من قادر نيستم كه حتى جان يك پشه را قبض كنم، مگر وقتى كه خداى تعالى مرا دستور قبض آن را بدهد «1».
و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها" معصوم (ع) فرمود: يعنى اگر بخواهيم همه را معصوم از گناه كنيم، مىتوانيم «2».
مؤلف: مقام عصمت منافاتى با اختيار ندارد، و به همين جهت بين مضمون اين روايت و آنچه در تفسير آيه گفتيم منافاتى نيست.
در تفسير سوره نساء گفتارى در اين معنا گذشت، و گفتار ما در اينجا به منزله تكميل همان بحث است، در آنجا گفتيم كه آيات كريمه قرآن ظاهر قريب به صريح است در اينكه بشر موجود امروزى- كه ما افرادى از ايشانيم-، از طريق تناسل منتهى مىشوند به يك زن و شوهر معين، كه قرآن نام آن شوهر را آدم معرفى كرده، و نيز صريح است در اينكه اين اولين فرد بشر و همسرش از هيچ پدر و مادرى متولد نشدهاند، بلكه از خاك يا گل يا لايه يا زمين، به اختلاف تعبيرات قرآن- خلق شدهاند.
اين آن معنايى است كه آيات با ظهور قوى خود، آن را افاده مىكنند، چيزى كه هست ظهور آيات در اين معنا به حد صراحت نمىرسد، و نص در اين معنا نيست، تا نشود آن را تاويل كرد، از سوى ديگر، مساله از ضروريات دين هم نيست، تا منكر آن مرتد از دين باشد، بله ممكن است اين معنا را از ضروريات قرآن دانست، كه نسل حاضر بشر منتهى به مردى به نام آدم است.
(1) الدر المنثور، ج 5، ص 174. (2) تفسير قمى، ج 2، ص 168.