صفحهى 394
از آنان روى بگردان و منتظر باش كه آنها نيز منتظرند (30).
اين آيات بين مؤمنين واقعى و به حقيقت معناى ايمان، و بين فاسقان و ظالمان فرق مىگذارد، و آثار و لوازم هر يك را بيان نموده سپس ظالمان را به عذاب دنيا تهديد مىكند، و رسول گرامىاش را دستور مىدهد كه منتظر باشد تا فتح و پيروزى فرا رسد، آن گاه سوره مورد بحث ختم مىشود.
" إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ" بعد از آنكه مقدارى در باره كفار و منكرين معاد سخن گفت، كه اينان در دنيا از ايمان و عمل صالح استكبار مىورزند، اينك در اين فصل از آيات شروع مىكند به بيان خصوصيات افرادى كه به پروردگار خود ايمان دارند، كه وقتى حق را به يادشان بياورند، و پند و اندرزشان دهند، دلهايشان در برابر آن خاضع مىشود.
پس جمله" إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا"، ايمان به حقيقت معناى كلمه را منحصر در آنان مىكند، و معنايش اين است كه علامت آمادگى براى ايمان حقيقى چنين و چنان است.
و جمله" الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً"، بيان پارهاى از اوصاف و رفتار مؤمنين است، اما آنچه مربوط به اوصاف ايشان است، اين است كه نسبت به مقام ربوبيت پروردگارشان تذلل دارند، و از خضوع در برابر آن مقام و تسبيح و حمد او استكبار نمىورزند،" إِذا ذُكِّرُوا بِها" يعنى وقتى به آيات پروردگارشان- كه دلالت بر وحدانيت او در ربوبيت و الوهيت دارد- تذكر داده مىشوند، و همچنين لوازم ربوبيت او را كه همان مساله معاد و دعوت نبى به سوى ايمان و عمل صالح است به يادشان بياورند" خَرُّوا سُجَّداً"، بى اختيار به زمين مىافتند، و به حالت سجده براى خدا در مىآيند تا تذلل و استكانت خود را اظهار كنند.
" وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ"، و او را توأم با ثناى جميل از هر نقصى منزه مىدارند.
و اين سجده و تسبيح و تحميد هر چند مربوط به افعال است، ليكن در عين حال مظاهر همان صفات مؤمنين است، يعنى صفت تذلل و خضوعشان در برابر مقام ربوبيت و الوهيت، و به همين جهت دنبال اين سه عمل با اينكه از مقوله عمل بودند صفتى آورد كه ملازم آنهاست، و آن اين است كه" وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ" در حالى كه استكبار نمىكنند.