صفحهى 435
برخوردند فرار نكنند، شاهد اينكه مراد از عهد اين است، محاذاتى است كه آيه مورد بحث با آيه سابق دارد، كه در باره منافقين و بيماردلان سست ايمان مىفرمود:" وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ- قبلا با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند" هم چنان كه همين محاذات بين آيه سابق و آيهاى كه قبلا فرموده بود كه: منافقين در چنين مخاطرى به شك افتادند، و تسليم امر خدا نشدند، نيز برقرار است.
" فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ"- يعنى بعضى از مؤمنين در جنگ اجلشان به سر رسيد، يا مردند، و يا در راه خدا كشته شدند، و بعضى منتظر رسيدن اجل خود هستند، و از قول خود و عهدى كه بسته بودند هيچ چيز را تبديل نكردند.
" لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً".
لام در اول آيه، لام غايت است، چون مضمون آيه غايت و نتيجه براى همه نامبردگان در آيات قبل است، چه منافقين و چه مؤمنين.
" لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ"- مراد از صادقين مؤمنيناند، كه قبلا هم سخن از صدق ايشان بود، و حرف" باء" در جمله" بصدقهم" باى سببيت است، و آيه چنين معنا مىدهد، كه نتيجه عمل منافقين و مؤمنين اين شد كه خداى تعالى مؤمنينى را كه به عهد خود وفا كردند، به سبب وفايشان پاداش دهد.
" وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ"- يعنى و منافقين را اگر خواست عذاب كند، كه معلوم است اين در صورتى است كه توبه نكنند، و يا اگر توبه كردند نظر رحمت خود را به ايشان برگرداند، كه خدا آمرزنده و رحيم است.
در اين آيه از جهت اينكه غايت رفتار منافقين و مؤمنين را بيان مىكند، نكته لطيفى هست، و آن اين است كه چه بسا ممكن است گناهان، مقدمه سعادت و آمرزش شوند، البته نه از آن جهت كه گناهند، بلكه از اين جهت كه نفس آدمى را از ظلمت و شقاوت به جايى مىكشانند، كه مايه وحشت نفس شده، و در نتيجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس نموده، متنبه مىشود و به سوى پروردگار خود برمىگردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور مىشود، و معلوم است كه در چنين وقتى خدا هم به سوى او برمىگردد، و او را مىآمرزد.
" وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً" كلمه" غيظ" به معناى اندوه و خشم است، و مراد از" خير" آن آرزوهايى است كه