ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 438
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 438

از سوى ديگر قريش هم به جمعى از قبيله بنى سليم نامه نوشته، و آنان به سركردگى ابو الأعور سلمى به مدد قريش شتافتند.

همين كه رسول خدا (ص) از جريان با خبر شد، خندقى در اطراف مدينه حفر كرد، و آن كسى كه چنين پيشنهادى به آن جناب كرده بود سلمان فارسى بود، كه تازه به اسلام گرويده، و اين اولين جنگ از جنگهاى اسلامى بود كه سلمان در آن شركت مى‏كرد، و اين وقتى بود كه وى آزاد شده بود، به رسول خدا (ص) عرضه داشت: يا رسول اللَّه، ما وقتى در بلاد خود يعنى بلاد فارس محاصره مى‏شويم، پيرامون خود خندقى حفر مى‏كنيم، رسول خدا (ص) پيشنهادش را پذيرفته، با مسلمانان سرگرم حفر آن شدند، و خندقى محكم بساختند.

از جمله حوادثى كه در هنگام حفر خندق پيش آمد، و دلالت بر نبوت آن جناب مى‏كند، جريانى است كه آن را ابو عبد اللَّه حافظ، به سند خود از كثير بن عبد اللَّه بن عمرو بن عوف مزنى، نقل كرده، او مى‏گويد: پدرم از پدرش برايم نقل كرد كه رسول خدا (ص) در سالى كه جنگ احزاب پيش آمد نقشه حفر خندق را طرح كرد، و آن اين طور بود كه هر چهل ذراع (تقريبا بيست متر) را به ده نفر واگذار كرد، مهاجرين و انصار بر سر سلمان فارسى اختلاف كردند، و چون سلمان مردى قوى و نيرومند بود، انصار گفتند سلمان از ماست، و مهاجرين گفتند از ماست، رسول خدا (ص) فرمود: سلمان از ما اهل بيت است.

آن گاه ناقل حديث يعنى عمرو بن عوف مى‏گويد: من، و سلمان، و حذيفة بن يمان، و نعمان بن مقرن، و شش نفر از انصار چهل ذراع را معين نموده حفر كرديم، تا آن جا كه از ريگ گذشته به رگه خاك رسيديم، در آنجا خداى تعالى از شكم خندق صخره‏اى بسيار بزرگ، و سفيد و گرد، نمودار كرد، كه هر چه كلنگ زديم كلنگها از كار افتاد، و آن صخره تكان نخورد، به سلمان گفتيم برو بالا و به رسول خدا (ص) جريان را بگو، يا دستور مى‏دهد آن را رها كنيد، چون چيزى به كف خندق نمانده، و يا دستور ديگرى مى‏دهد، چون ما دوست نداريم از نقشه‏اى كه آن جناب به ما داده تخطى كنيم، سلمان از خندق بالا آمده، جريان را به رسول خدا (ص) كه در آن ساعت در قبه‏اى قرار داشت باز گفت، و عرضه داشت: يا رسول اللَّه (ص)! سنگى گرد و سفيد در خندق نمايان شده كه همه آلات آهنى ما را شكست، و خود كمترين تكانى نخورد، و حتى خراشى هم بر نداشت، نه كم و نه زياد، حال هر چه دستور مى‏فرمايى عمل كنيم.