صفحهى 471
اين بود كه چون رسول خدا (ص) از جنگ خيبر برگشت، و در آن جنگ گنجينههاى آل ابى الحقيق نصيب مسلمانان شد، همسرانش به آن جناب عرضه داشتند اين گنجينهها را به ما بده، حضرتش فرمود: بر طبق دستور خداى تعالى در بين همه مسلمانان تقسيم كردم، همسران از وى در خشم شدند، و گفتند تو چنان گمان كردهاى كه اگر ما را طلاق دهى ديگر در همه فاميل ما يك همسر كفو پيدا نمىشود كه ما را بگيرد؟
خداى تعالى از اين سخن ايشان براى رسول گرامىاش غيرت كرد، و به آن جناب دستور داد از ايشان كنارهگيرى كند، رسول خدا (ص) بيست و نه روز از ايشان كنارهگيرى نموده و در مشربه ام ابراهيم منزل گزيد، تا آن كه يك نوبت حيض ديدند، و پاك شدند، آن گاه آيه" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ ... أَجْراً عَظِيماً" را فرستاد، كه در آن همسران رسول خدا (ص) را مخير كرد بين باقى ماندن بر همسرى آن جناب، و بين طلاق گرفتن.
و اولين كسى كه در بين همسران برخاست ام سلمه بود، عرضه داشت: من خدا و رسول را اختيار مىكنم، دنبال او ساير همسران يكى يكى برخاستند، و با رسول خدا (ص) از در آشتى معانقه كردند، و كلام ام سلمه را همى گفتند «1».
مؤلف: قريب به اين معنا از طرق اهل سنت نيز روايت شده، و در آن آمده: اولين كسى كه برخاست و گفت من خدا و رسولش را اختيار كردم عايشه بود «2».
و در كافى به سند خود از داوود بن سرحان از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: زينب دختر جحش گفت: رسول خدا پنداشتند اگر ما را طلاق دهد شوهر براى ما قحطى است، و اين در هنگامى بود كه رسول خدا (ص) بيست و نه روز از آنان كنارهگيرى كرده بود، وقتى زينب اين حرف را زد، خداى تعالى جبرئيل را نزد رسول خدا (ص) فرستاد، و گفت:" قُلْ لِأَزْواجِكَ ..." پس همسران گفتند:
ما خدا و رسول او را و خانه آخرت را برگزيديم «3».
و در همان كتاب به سند خود از عيص بن قاسم، از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب اين مساله را پرسيدم كه مردى همسر خود را مخير مىكند، و همسرش جدايى را مىگزيند، آيا به صرف اين گزينش جدا مىشود يا نه؟ فرمود: نه، اين حكم
(1) تفسير قمى، ج 2، ص 192. (2) الدر المنثور، ج 5، ص 194- 196. (3) فروع كافى، ج 6، ص 138، ح 4.