صفحهى 483
عوام مردم هم سست شود، و اين ترس به طورى كه ملاحظه مىكنيد ترس مشروعى بوده، نه مذموم، چون در حقيقت ترس براى خداى سبحان بوده است. جمله" وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ" هم كه ظاهرش نوعى عتاب است، كه از مردم مىترسى؟ با اينكه خدا سزاوارتر است به اينكه از او بترسى در حقيقت، و بر خلاف ظاهرش، عتاب از يك نوع ترس از خدا است، و اين ترس از خدا از طريق مردم است، مىخواهد آن جناب را از اين صورت ترس از خدا نهى نموده و به صورتى ديگر هدايت كند، و آن اين است كه در ترس از خدا مردم را دخالت مده، مستقيما از خدا بترس، و آنچه در دل پنهان كردهاى، كه همان ترس باشد، از مردم پنهان مكن، چون خدا آن را آشكار مىكند.
و اين خود شاهد خوبى است بر اينكه خداى تعالى بر پيامبر خود واجب كرده بوده كه بايد با همسر زيد، پسر خواندهاش ازدواج كند، تا به اين وسيله همه بفهمند كه همسر پسر خوانده محرم انسان نيست، و ساير مسلمانان نيز مىتوانند با همسر پسر خواندههايشان ازدواج كنند، رسول خدا (ص) اين معنا را در دل پنهان مىداشت، چون از اثر سوء آن در مردم مىترسيد، خداى تعالى با اين عتاب او را امنيت داد، نظير امنيتى كه در آيه" يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ... وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ" «1» داد.
پس ظاهر عتابى كه از جمله" وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ" استفاده مىشود، اين است كه مىخواهد آن جناب را نصرت و تاييد كند تا جبران طعن طاعنان بيمار دل را بكند، نظير آنچه در تفسير آيه" عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ" «2» گذشت.
يكى از ادلهاى كه دلالت دارد بر اينكه منظور از آيه مورد بحث تاييد و انتصار آن جناب است، كه به صورت عتاب آمده، اين است كه بعد از آن جمله فرموده:" فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها- همين كه زيد از همسرش صرفنظر كرد، ما او را به ازدواج تو در مىآوريم"، و از اين تعبير به خوبى پيداست كه گويى ازدواج با زينب از اراده و اختيار رسول خدا (ص) خارج بوده، و خدا اينكار را كرده، دليل دومش جمله" وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا- كارهاى خدا انجام شدنى است" مىباشد، كه باز داستان ازدواج را كار خدا دانسته.
(1) سوره مائده، آيه 67. (2) سوره توبه، آيه 43.