صفحهى 492
و مؤمنان را مژده بده كه از ناحيه خدا فضلى بس بزرگ دارند (47).
و كافران و منافقان را اطاعت مكن، و آزارشان را واگذار كن و بر خدا توكل كن، و خدا براى اعتماد كافى است (48).
بيان آيات
اين آيات مؤمنين را به ذكر و تسبيح دعوت نموده و به ايشان بشارت و وعده جميل مىدهد، و رسول خدا (ص) را با صفات كريم خود خطاب نموده و به او دستور مىدهد كه به مؤمنين بشارت دهد، و كفار و منافقين را اطاعت نكند، احتمال اين نيز هست، كه گفتار در باره مؤمنين در ايامى و گفتار در باره كفار و منافقين در ايامى ديگر نازل شده باشد.
" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً" كلمه" ذكر" در مقابل" نسيان" به معناى به ياد داشتن است، و آن عبارت است از اينكه آدمى نيروى ادراك خود را متوجه ياد شده كند، حالا يا به اينكه نام آن را ببرد، و يا صفات او را به زبان جارى كند، خلاصه چيزى به زبان بگويد، كه حكايت از آن مذكور كند، اين يكى از مصاديق ذكر است، (و گر نه مصداق مهمتر از آن اين است كه در قلب به ياد او باشى)" وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا" كلمه" تسبيح" به معناى منزه داشتن است، و اين كلمه نيز مانند كلمه ذكر بستگى به لفظ ندارد، هر چند تسبيح به لفظ يعنى گفتن سبحان اللَّه نيز يكى از مصاديق آن است (و گرنه تسبيح در سويداى دل از آن مهمتر است).
كلمه" بكرة" به معناى اول روز و كلمه" اصيل" به معناى آخر روز و بعد از عصر است، و اگر تسبيح را مقيد به" بكره" و" اصيل" كرده، براى اين است كه اين دو هنگام، هنگام تحول احوال افق است، در صبح، افق تاريك روشن مىشود، و در غروب دوباره رو به تاريكى مىگذارد، و اين تغيير و دگرگونى مناسب با اين است كه خداى را منزه از تغير و تحول، و معرض دگرگونى بودن بدانيم، ممكن هم هست دو كلمه بكرة و اصيل كنايه باشد از دوام، مانند شب و روز در آيه" يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ" «1».
(1) او را در شب و روز تسبيح مىگويند، يعنى دائما در تسبيح او هستند. سوره سجده، آيه 38.