ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 68
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 68

متضمن دعوت به دين توحيد است، و بدان وسيله حجت بر خلق تمام مى‏شود، و هم حامل تذكرهايى براى مردم است- نموده و مى‏فرمايد: خداى سبحان تورات را كه در آن بصيرتها و هدايت و رحمت براى مردم بود، بر موسى نازل كرد تا شايد از يادآورى قرون گذشته، و هلاكت امت‏هاى گذشته به جرم نافرمانى‏ها، متذكر شوند، و از نافرمانى خدا دست بردارند.

و نيز قرآن را بر رسول خدا (ص) نازل كرد، و در آن داستانها از موسى بياورد، با اينكه رسول اسلام در عصر موسى نبود، و نزول تورات را بر وى نديد و در طور حضور نداشت، آن وقتى كه خدا ندايش داد، و با او سخن گفت، و آنچه بين موسى و شعيب (ع) گذشته بود براى آن جناب بيان داشت، با اينكه آن جناب در مدين نبود، تا جريان را براى مردم تعريف كند، و ليكن خداى تعالى از در رحمت آن را برايش بيان كرد، تا با نقل كردن آن انذار كند مردمى را كه قبل از او نذير نداشتند، چون به خاطر كفرشان و فسوقشان در معرض نزول عذاب و گرفتار شدن به مصيبت قرار گرفته بودند، و اگر اين كتاب را نازل نمى‏كرد، و دعوت را ابلاغ نمى‏كرد، هر آينه آن وقت مى‏گفتند:" رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ- پروردگارا چرا رسولى به سوى ما نفرستادى، تا آيات تو را پيروى كنيم، و حجت ايشان عليه خدا تمام بود.

ولى وقتى خداى تعالى پيغمبر خود را مبعوث نموده، و قرآن نازل شد، و حق به سويشان آمد، گفتند:" لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى‏، أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ"، چرا به او آن معجزاتى را ندادند كه به موسى دادند، آيا همين‏ها نبودند كه به همان معجزات كه به موسى داده شد در هنگامى كه به اهل كتاب مراجعه كردند، و اهل كتاب قرآن را تصديق كردند، كفر ورزيده گفتند: هم قرآن و هم تورات سحر است كه يكديگر را كمك مى‏كنند، و مگر نگفتند ما به همه اينها كافريم؟

آن گاه به رسول گرامى خود حجت را مى‏آموزد، تا با آن عليه كفار احتجاج كند، مى‏فرمايد:" قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‏ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ- به ايشان بگو اگر راست مى‏گوييد پس شما كتابى از نزد خدا بياوريد كه بهتر از قرآن و تورات باشد، تا من آن را پيروى كنم"، يعنى حكمت خدا واجب مى‏سازد كه بالأخره از ناحيه او كتابى به سوى خلق نازل شود، تا مردم را به سوى حق هدايت نموده، و بدان حجت بر مردم تمام شود، و مردم حق را بشناسند، ناگزير اگر تورات و قرآن كتاب هدايت نباشند، و براى هدايت مردم كافى نباشند، بايد كتابى كه بهتر از آن دو هدايت مى‏كند، بوده باشد، و حال آنكه چنين كتابى نيست چون هادى‏تر از اين دو كتاب نمى‏شود، براى اينكه آنچه در اين دو كتاب از معارف‏