ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 69حقه وجود دارد، مؤيد به اعجاز است، و براهين عقلى نيز آن را تاييد مىكند، علاوه بر اين كتاب سماوى بهتر از آن دو نيست پس آن دو، كتاب هدايتند و اين مردم كه از آن دو اعراض مىكنند، به حكم برهان و دليل عقل اعراض نمىكنند، بلكه هواى نفس خود را پيروى مىكنند، و از صراط مستقيم گمراه شدهاند،" فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ ...".آن گاه قومى از اهل كتاب را مدح مىكند، كه وقتى مشركين نزد آنان رفتند تا از امر محمد (ص) و قرآن پرسش كنند، آنان اظهار كردند كه: ما به او و كتاب او ايمان داريم و او را تصديق مىكنيم، و از حرف لغو مشركين روى گرداندند." وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ ..."." لام" بر سر جمله" لَقَدْ آتَيْنا" لام سوگند است، و آيه را چنين معنا مىدهد كه: من سوگند مىخورم، كه ما كتاب تورات را به موسى داديم، و آن را به وى وحى نموديم." مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنَّاسِ"- يعنى بعد از آن كه اقوام و نسلهاى سابق بر نزول تورات را هلاك كرديم، مانند قوم نوح، و اقوام ديگرى كه بعد از ايشان هلاك شدند، و چه بسا يكى از آنها قوم فرعون باشد.در آيه مورد بحث مىفرمايد: ما كتاب را به موسى داديم، بعد از آنكه قرون اولى را هلاك كرده بوديم، و اين قيد براى اين است كه: اشاره كند به اينكه در اوان بعثت موسى، بشر محتاج به يك كتاب آسمانى بود، براى اينكه معالم دين الهى با رفتن قرون اولى مندرس شده بود، و نيز كتابى لازم بود تا در آن به داستانهاى امم گذشته اشاره شود، تا مردم بدانند كه آنان به خاطر تكذيب آيات خدا چگونه به عذاب الهى دچار شدند، در نتيجه آنان كه عبرتگير هستند عبرت گيرند، و آنهايى كه تذكر پذيرند متذكر شوند.كلمه" بصائر" جمع" بصيرت" است كه به معناى وسيله ديدن است، و گويا مراد از" بصائر" حجتها و ادله روشنى است كه بوسيله آنها حق ديده مىشود، و ميان حق و باطل تميز داده مىشود، و جمله" بَصائِرَ لِلنَّاسِ" حال از كتاب است، و بعضى گفتهاند: مفعول له است، (كه در معنا بصائر الناس خواهد بود).و كلمه" هدى" به معناى هادى يا هر چيزى است كه مايه هدايت باشد، و همچنين كلمه" رحمة" به معناى مايه رحمت است، و اين دو كلمه حال از كتابند، مانند بصائر، كه آن نيز حال بوده و همان مفسرى كه بصائر را مفعول له گرفته بود، اين دو كلمه را هم مفعول له گرفته است.