ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 17 -صفحه : 614/ 570
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 571

گذشته باشد و جمله" جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ"، كنايه باشد از اينكه انبيا اين دو قوم را از هر راهى كه ممكن بود دعوت كردند، گاهى در خلوت و گاهى در جلوت، گاهى تك تك و گاهى در مجلس عمومى، گاهى به دادن بشارت و گاهى به دادن اندرز و هشدار اما همه آنان به يك چيز دعوت مى‏كردند و به همين جهت آمدن اينطورى آنان در جمله بعد تفسير شده به" أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ" يعنى به دين توحيد.

" قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً"- اين جمله پاسخى است كه مردم به رسالت انبيا داده‏اند كه اگر خدا مى‏خواست رسولى نزد ما بفرستد، فرشته‏اى را مى‏فرستاد. در سابق هم نظير اين پاسخ از كفار به انبياء (ع) مكرر گذشت و اين پاسخ اساسى به جز انكار پيامبر شدن بشر ندارد.

" فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ"- اين جمله به خاطر حرف" فا" كه بر سر آن آمده، فرع و نتيجه نفيى است كه از جمله قبلى استفاده مى‏شد و معنايش اين است كه: حال كه خدا نخواست و فرشته‏اى به عنوان رسول براى ما نفرستاد، ناگزير ما به آنچه شما بدان ارسال شده‏ايد، يعنى به دين توحيد، كافريم.

" فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ..."

در اين آيه شريفه حال هر يك از دو طايفه را جداگانه شرح مى‏دهد كه در اثر كفر چه وزر و وبالى گريبانشان را گرفت. و كلمه" بغير الحق" قيدى توضيحى است، چون استكبار در زمين دو جور نيست، يكى به حق و يكى به غير حق، پس آوردن آن جز براى توضيح نمى‏تواند باشد. و بقيه الفاظ آيه روشن است.

" فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ ...".

كلمه" صرصر" هم به باد سخت و سمى تفسير شده و هم به باد بسيار سرد، و هم به باد پر سر و صدا، كه قهرا مستلزم سخت وزيدن نيز هست. و كلمه" نحسات"- به كسره حاء- صفت مشبهه از ماده" نحس" است، كه ضد" سعد" است. و" ايام نحسات" يعنى ايام شوم.

بعضى «1» هم گفته‏اند:" ايام نحسات" به معناى روزهاى غبارى و خاك‏آلود است، به طورى كه مردم يكديگر را نبينند. آيه شريفه" فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ" «2».

_______________

(1) روح المعانى، ج 24، ص 113.

(2) همين كه آن را ديدند كه از كرانه بيابانهايشان به طرفشان مى‏آيد، گفتند: اين باد مى‏آيد تا بر ما باران ببارد، ولى چنين نيست، اين همان عذابى است كه تا كنون مى‏گفتيد پس چه شد آن عذاب؟ اين بادى است كه در آن عذابى دردناك است. سوره احقاف، آيه 24.