اين آيه تهديد و انذارى است براى كفار، به خاطر اينكه حق را بعد از اينكه در دسترسشان قرار گرفت و آن را شناختند، از در عناد و لجاجت انكار كردند- كه قبلا هم صحبتش شد. و همچنين سرگذشت اصحاب رس، در تفسير سوره فرقان و اصحاب أيكه- كه همان قوم شعيب باشند- در سوره حجر و سوره شعراء و سوره ص، و داستان قوم تبع در سوره دخان گذشت.
و در اينكه فرمود:" كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ" اشارهاى است به اينكه اصولا وعيد و تهديد به هلاكت هميشه هست، ولى وقتى در باره قومى منجز و حتمى مىشود كه رسولان را تكذيب كنند، خداى تعالى مىفرمايد:" فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ" «1» يعنى اين سرنوشت سرنوشتى است عمومى، هر قومى چنين باشد چنان سرنوشتى دارد.
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت كرده كه گفت: خداى تعالى در وراى اين زمين دريايى خلق كرده محيط به زمين، و در پشت آن درياى محيط، كوهى است كه به آن كوه قاف آسمان دنيا مىگويند، كه آن دريا را پوشانده. و در ما وراى آن كوه زمين ديگرى مثل همين زمين، ولى هفت برابر آن آفريده. و در ما وراى آن زمين درياى محيطى به آن و در وراى آن دريا كوهى ديگر به نام قاف آسمان دوم و محيط به آن دريا آفريد.
و همچنين شمرد تا به هفت زمين و هفت دريا و هفت كوه و هفت آسمان رسيد. آن گاه گفت: و اين است معناى آيه" وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ" «2».
و نيز در آن كتاب آمده كه ابن منذر، ابن مردويه، ابو الشيخ و حاكم از عبد اللَّه بن بريدة روايت كردهاند كه گفت:
" ق" كوهى است از زمرد كه محيط به دنيا است كه دو طرف آسمان روى آن قرار دارد «3».
باز در همان كتابست كه ابن ابى الدنيا- در كتاب عقوبات- و ابو الشيخ- در كتاب العظمه- از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت:
(1) در زمين سير كنيد بنگريد كه عاقبت تكذيب كنندگان چگونه است. سوره نحل، آيه 36. (2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 101.