و اما تفسيرى كه براى آيه كرده اين است كه:
به مقتضاى اين آيه بايد تمامى گناهان همه مؤمنين آمرزيده شود، براى اينكه گناهانشان يا از آنهايى است كه مصائب دنيوى را به بار مىآورد، و عقوبتش را در همين دنيا مىچشند، و يا از آنهايى است كه مورد عفو قرار مىگيرد، پس در آخرت هيچ گناهى ندارند. وجه بىپايگى اين تفسير اين است كه (سياق آن را در نظر نگرفتهاند، و فقط مفاد تحت اللفظى آن را ملاك قرار دادهاند و) آيه شريفه در مقام اثبات ارتباط بين مصائب و گناهان است، و تنها مىخواهد بفرمايد: گناهان آثار سويى هم در دنيا دارند، چيزى كه هست بعضى از آن آثار به صاحبش اصابت مىكند، و بعضى بخشوده مىشوند، و به خاطر عواملى از قبيل صله رحم، صدقه، دعاى مؤمنين، توبه و امثال آن- كه در اخبار آمده- آثار آنها از صاحبش برمىگردد، و اما در باره آثار سوء آخرتى گناهان، همانطور كه گفتيم آيه شريفه ساكت است، و در مقام اثبات يا نفى آن نيست.
علاوه بر اينكه گفتيم آيه شريفه نسبت به مؤمن و كافر عام است، و معنا ندارد نسبت به مؤمن مفادى، و نسبت به كافر مفادى ديگر داشته باشد. نسبت به مؤمن بفرمايد گناهانش يا به وسيله مصائب و يا به وسيله عفو بخشيده مىشود، و اما از كافر بخشوده نمىشود. و بعد از همه اين حرفها وجه اول بهترين وجه است.
" وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ"
معناى اين آيه شريفه روشن است، و با در نظر داشتن اتصالش به آيات قبل اين نكته را مىفهماند كه: شما مردم نمىتوانيد خدا را عاجز كنيد تا از رسيدن مصائبى كه مولود گناهان شما است جلوگيرى به عمل بياوريد، و شما به جز او وليى كه متولى امورتان شود، و بلاها و مصائب را از شما برگرداند نداريد، و نيز ناصرى كه شما را در دفع آن مصائب يارى كند نخواهيد داشت.