و قابل قبولترين تفسيرى كه در باره اين دو آيه كردهاند اين است كه:
مراد از دو دريا دو درياى معين نيست، بلكه دو نوع دريا است، يكى شور كه قريب سه چهارم كره زمين را در خود فرو برده، كه بيشتر اقيانوسها و درياها را تشكيل مىدهد، و يكى هم درياهاى شيرين است كه خداى تعالى آنها را در زير زمين ذخيره كرده و به صورت چشمهها از زمين مىجوشد، و نهرهاى بزرگ را تشكيل مىدهد، و مجددا به درياها مىريزد، اين دو جور دريا يعنى درياهاى روى زمين و درياهاى داخل زمين همواره به هم اتصال دارند، هم در زير زمين و هم در روى زمين، و در عين اينكه" يلتقيان- برخورد و اتصال دارند" نه اين شورى آن را از بين مىبرد و نه آن شيرينى اين را، چون بين آن دو حاجز و مانعى است كه نمىگذارد در وضع يكديگر تغييرى بدهند، و آن مانع، خود مخازن زمين و رگههاى آن است، كه نه مىگذارد درياى شور به درياى شيرين تجاوز نموده، و آن را مثل خود شور كند، و در نتيجه زندگى جانداران را تهديد نمايد، و نه درياى شيرين به درياى شور تجاوز نموده بيش از اندازه از زمين بجوشد، و زياده از اندازه به دريا بريزد، و دريا را شيرين سازد، و در نتيجه مصلحتى را كه در شورى آب درياها است كه يا تصفيه هوا است و يا مصالحى ديگر از بين ببرد.
و نيز به طور دائم درياهاى شور، درياهاى شيرين را از اين راه كمك مىكند، كه آب خود را به ابرها داده، و ابرها آن را بر زمين مىبارد، و زمين باران را در خود فرو برده مخازن خود را پر مىكنند، و همين مخازن هم درياهاى شور را كمك نموده، همانطور كه گفتيم از زمين مىجوشد و به صورت نهرهاى كوچك و بزرگ به دريا مىريزد.
پس معناى اين دو آيه- و خدا داناتر است- اين است كه:
خداى تعالى دو درياى شيرين و گوارا و شور و تلخ را مخلوط كرده، در عين اينكه تلاقى آن دو دائمى است، به وسيله مانعى كه بين آن دو قرار داده نمىگذارد كه يكديگر را در خود مستهلك كنند، و اين صفت گوارايى آن را از بين ببرد و آن صفت شورى اين را، و در نتيجه نظام زندگى جانداران و بقاى آن را تهديد كنند.
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ" يعنى از اين دو درياى گوارا و شور،" لؤلؤ" و" مرجان" بيرون مىآيد، و اين خود يكى از فوايدى است كه انسان از آن بهرهمند مىشود، و ما در باره تفسير اين آيه آنچه را كه گفتنى است در تفسير آيه 12 از سوره فاطر گفتهايم.
" وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ" كلمه" جوارى" جمع جاريه است، كه به معناى كشتى است، و كلمه" منشئات" اسم مفعول از ماده انشاء است، و انشاء هر چيز به معناى احداث و ايجاد و تربيت آن است، و كلمه" أعلام" جمع" علم"- به فتحه عين و لام- است كه به معناى كوه است.