مراد از فناى هر كه بر زمين است و وجه اينكه آن را از جمله نعمت‏هاى الهى شمرده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اگر كشتى‏ها را ملك خداى تعالى دانسته با اينكه كشتى را انسانها مى‏سازند، بدين جهت است كه تمامى سبب‏هايى كه در ساختن كشتى دخالت دارند، از چوب و آهن و ساير اجزايى كه كشتى از آن تركيب مى‏يابد، و انسانى كه اين اجزا را تركيب مى‏كند، و صورت كشتى به آن مى‏دهد، و نيز شعور اين انسان و فكر و اراده‏اش همه مخلوق خدا و مملوك اوست، قهرا نتيجه عمل انسان هم كه يا كشتى است و يا چيز ديگر ملك خداى تعالى است.

پس منعم حقيقى كشتى‏ها به انسان، خدا است، چون خداى تعالى به انسانها الهام كرد كه چگونه كشتى بسازند و اينكه چه منافع و آثارى مترتب بر اين صنع هست، و نيز راه استفاده از منافع بسيار آن را او الهام فرمود.

مراد از فناى هر كه بر زمين است و وجه اينكه آن را از جمله نعمت‏هاى الهى شمرده است‏

" كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ" ضمير" عليها" به زمين بر مى‏گردد، و معناى آيه اين است كه:

هر جنبنده داراى شعورى كه بر روى زمين است به زودى فانى خواهد شد، و اين آيه مساله زوال و فناى جن و انس را مسجل مى‏كند، و اگر فرمود:

" كُلُّ مَنْ عَلَيْها- هر كس بر روى زمين است" و نفرمود" كل ما عليها- هر چيز كه بر روى زمين است" و خلاصه اگر مساله فنا و زوال را به صاحبان شعور اختصاص داد، نه از اين جهت بوده كه موجودات بى‏شعور فانى نمى‏شوند، بلكه از اين بابت بوده كه زمينه كلام زمينه شمردن نعمت‏هايى است كه به صاحبان شعور ارزانى داشته، نعمتهاى دنيايى و آخرتى، و معلوم است كه در چنين زمينه‏اى مناسب همان است كه در باره فناى اين طبقه سخن بگويد.

در ضمن با توجه به اينكه كلمه" فان- فانى" ظهور در آينده دارد، و سياق آيه نيز ظهور در اين دارد كه از آينده‏اى خبر مى‏دهد، از جمله" كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ" اين نكته هم به طور اشاره استفاده مى‏شود كه مدت و أجل نشاه دنيا با فناى جن و انس به سر مى‏آيد و عمرش پايان مى‏پذيرد، و نشاه آخرت طلوع مى‏كند، و هر دو مطلب يعنى فناى جانداران صاحب شعور زمين، و طلوع نشاه آخرت كه نشاه جزا است، از نعمتها و آلاى خداى تعالى است، چون زندگى دنيا حياتى است مقدمى براى غرض آخرت و معلوم است كه انتقال از مقدمه به غرض و نتيجه، نعمت است.

با اين نكته گفتار بعضى «1» از مفسرين پاسخ داده مى‏شود كه گفته‏اند:

فناء چه نعمتى هست كه آيه شريفه آن را از آلاء و نعمتهاى الهى شمرده؟

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 202.

/ 676