بيان اينكه در قيامت رابطه اسباب و انساب وجود نخواهد داشت و مراد از اينكه فرمود خداوند بين شما و ارحام و اولادتان در قيامت جدايى مىاندازد
" لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ" اين آيه توهمى را كه ممكن است به ذهن كسى برسد، دفع مىكند، و آن توهم اين است كه پيش خود خيال كند دوستى با مشركين مكه به خاطر حفظ ارحام و اولاد شرعا اشكالى نبايد داشته باشد. آيه شريفه پاسخ مىدهد: اگر اين تشبثات داراى فايدهاى مىبود عيبى نداشت، اما اگر حفظ ارحام به قيمت عذاب دوزخ برايتان تمام شود چطور؟ قطعا و عقلا نبايد در صدد حفظ آنان برآييد، براى اينكه ارحام و اولاد كه به خاطر حفظ آنان امروز با دشمنان خدا دوستى كرديد، در روزى كه كيفر معصيت و اعمال زشت خود را كه يكى از آنها همين دوستى با كفار است مىبينيد به درد شما نمىخورند، و دردى از شما دوا نمىكنند." يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ"- يعنى روز قيامت خداى تعالى با از كار انداختن اسباب دنيوى، ميان شما جدايى مىاندازد، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: " فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ" «1» و علت سقوط اسباب و از آن جمله خويشاوندى ظاهرى اين است كه خويشاوندى كه معنايش منتهى شدن نسبت دو نفر يا بيشتر به يك رحم (و يا يك صلب) است، تنها آثارش را در ظرف دنيا كه ظرف حيات اجتماعى است بروز مىدهد، و باعث مودت و الفت و معاضدت و عصبيت، و يا خدمت و امثال آن مىگردد، چون ظرف اجتماع است كه بالطبع و بر حسب آراء و عقائد، انسان را محتاج به اين امور مىسازد، آراء و عقائدى كه آن را هم فهم اجتماعى در انسان ايجاد مىكند، و در خارج از ظرف حيات اجتماعى خبرى از اين آراء و عقائد نيست.(1) وقتى در صور دميده مىشود، ديگر انساب و خويشاوندى بين آنان نخواهد بود. سوره مؤمنون، آيه 101.