ولى عبارت آن چنين است:
براى هر امتى مجوسى است، و مجوس اين امت كسانيند كه مىگويند قدرى در كار نيست «1».
و نيز در همان كتاب است كه:
ابن مردويه به سندى كه از ابن عباس روايتش كرده آمده كه گفت:
رسول خدا (ص) فرمود:
منظور از كلمه" نهر" فضا و وسعت است، نه نهر آب «2».
و نيز در همان كتاب آمده كه ابو نعيم از جابر روايت كرده كه گفت:
روزى در وقتى كه رسول خدا (ص) در مسجد مدينه (نشسته) بود بعضى از اصحابش سخن از بهشت به ميان آوردند، رسول خدا (ص) فرمود:
اى أبا دجانه مگر متوجه نشدهاى كه هر كس ما را دوست بدارد و با محبت ما آزمايش شده باشد خداى تعالى او را با ما محشور خواهد كرد؟
آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:
" فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ" «3».
و در كتاب روح المعانى در ذيل جمله" فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ ..." گفته:
جعفر صادق (رضى اللَّه عنه) در اين باره فرموده:
معناى اينكه خداى تعالى در اين آيه مكان و مجلس را با كلمه" صدق" ستوده اين است كه:
در آن مجلس به جز اهل صدق كسى نخواهد نشست «4».
گفتارى پيرامون قدر
و اينكه مقصود از آن هندسه و حد وجودى هر چيز است
" قدر" كه عبارت است از هندسه و حد وجودى هر چيز، از كلماتى است كه ذكرش در كلام خداى تعالى مكرر آمده، و غالبا در آياتى آمده كه سخن از خلقت دارد، از آن جمله آيه شريفه" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ" «5» است كه ترجمهاش در خلال همين فصل گذشت، و از ظاهر آن بر مىآيد كه قدر، امرى است كه جز با انزال از خزائن موجود نزد خداى تعالى صورت نمىگيرد، و اما خود خزائن كه ناگزير از ابداع خداى تعالى است محكوم به قدر نيست، چون گفتيم تقدير ملازم با انزال است.
(هر چيزى كه از خزانه غيب خدا نازل و در خور عالم ماده مىگردد بعد از تقدير و اندازهگيرى نازل مىشود).
(1) ثواب الاعمال، ص 254، ح 10.
(2 و 3) الدر المنثور، ج 6، ص 139.
(4) روح المعانى، ج 27، ص 96.
(5) سوره حجر، آيه 21.