وصف حال آن كس كه در آن روز كتابش به دست راستش داده مىشود و آنكه كتابش به دست چپش داده مىشود، و نقل آنچه مىگويند
" فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ" در مجمع البيان گفته:كلمه" هاؤم" امر به چند نفر است و به منزله" هاكم" است، و اگر طرف مرد باشد، مىگويى" هاء يا رجل"، و به دو مرد مىگويى" هاؤما يا رجلان"، و به جمعيتى مىگويى" هاؤم يا رجال"، و به يك زن مىگويى" هاء يا امرأة"- و همزه را كسره مىدهى و بعد از همزه حرف" ياء" نمىآورى- و به دو زن مىگويى" هاؤما"، و به چند زن مىگويى" هاؤن"، و اين لغت اهل حجاز است.و اهل نميم و قيس، در مفرد مذكر مثل اهل حجاز مىگويند:" هاء" و به دو نفر مىگويند:" هاءا" و به جماعت مردان مىگويند:" هاؤا"، و به يك زن" هاءى"، و به چند زن" هاؤن".و بعضى از قبايل عرب بجاى همزه كاف مىآورند، مىگويند:" هاك، هاكما، هاكم، هاك، هاكما، هاكن" و در همه اين زبانها اين كلمه به معناى" بگير" است، و اين امرى است كه نهى ندارد «1».اين آيه شريفه و ما بعدش تا كلمه" خاطئون" بيان تفصيلى اختلاف حال مردم در روز قيامت است، اختلافى كه از حيث سعادت و شقاوت دارند، و ما در سابق در تفسير" مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ" «2» گفتارى در معناى دادن كتاب به دست راست اصحاب يمين داشتيم، و ظاهرا خطاب در جمله" هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ" به ملائكه باشد، و هاء در كلمه" كتابيه" و همچنين در آخر همه آيات بعدى، هاى وقف است، كه اصطلاحا آن را هاى استراحت مىنامند.و معناى آيه اين است كه:اما كسى كه كتابش به دست راستش داده شده رو به فرشتگان مىكند و مىگويد:بياييد نامه عمل مرا بگيريد و بخوانيد كه چگونه به سعادت من حكم مىكند." إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ" كلمه" ظن" در اينجا به معناى يقين است، و آيه مورد بحث آنچه را از آيه قبل فهميده مىشد تعليل مىكند، و حاصل اين تعليل اين است كه اگر گفتم كتاب من كتاب يمين است، و به سعادت من حكم مىكند، براى اين بود كه من در دنيا به چنين روزى يقين داشتم، و يقين داشتم كه به زودى حساب خود را ملاقات مىكنم، و به پروردگارم ايمانآوردم، و عمل خود را اصلاح كردم.
(1) مجمع البيان، ج 10، ص 345.(2) سوره اسراء، آيه 71.