اگر قيامتى در كار نيست پس چرا جان به گلوگاه رسيده را بر نمى‏گردانيد؟! - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بعضى «1» ديگر گفته‏اند:

مراد از رزق بودن قرآن اين است كه:

خداى تعالى قرآن را روزيشان كرد، و معناى آيه اين است كه:

آيا شما اين رزقى را كه خدا روزيتان كرده با تكذيب معاوضه مى‏كنيد؟.

و بعضى «2» گفته‏اند:

در كلام چيزى كه مضاف بر رزق است، و كلمه رزق مضاف اليه آن است حذف شده، و تقدير كلام" و تجعلون شكر رزقكم انكم تكذبون" است، يعنى خداوند به شما نعمتى ارزانى داشت، و شما به جاى اينكه شكر آن را به جاى آريد شكر آن را اين قرار داديد كه تكذيبش كنيد، خلاصه تكذيب را به جاى شكر بكار بستيد.

اگر قيامتى در كار نيست پس چرا جان به گلوگاه رسيده را بر نمى‏گردانيد؟!

" فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ... صادِقِينَ" در اينجا با بكار بردن" فاء" تفريع مى‏فهماند كه به اول گفتار برگشته، مى‏فرمايد:

اگر شما در نفى بعث راه صحيحى رفته‏ايد، و در انكار اين قرآن كه شما را از بعث خبر مى‏دهد روش درستى داريد، جان محتضرى را كه دارد مى‏ميرد و تا حلقوم او رسيده، به او برگردانيد، مگر جز اين است كه مى‏گوييد مرگ به تقدير خداى تعالى نيست؟ و مگر معناى اين گفتارتان اين نيست كه مساله مرگ و مير امرى تصادفى و اتفاقى است، پس بايد بتوانيد براى يك بار هم كه شده جان يك محتضر را به او برگردانيد، چون امر تصادفى همانطور كه پيش آمدنش تصادفى است، برگشتنش هم تصادفى است، و مى‏شود با چاره‏جويى آن را برگردانيد، و از تحققش جلوگيرى كرد، و اگر نمى‏توانيد بگيريد، پس بدانيد كه مرگ مساله‏اى است حساب شده و مقدر از ناحيه خدا، تا جانها را به وسيله آن به سوى بعث و جزا سوق دهد.

بنا بر اين بيان، جمله" فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ" تفريع بر تكذيب كفار به قرآن است، و به آنچه قرآن از آن خبر داده، كه يكى از آنها مساله بعث و جزا است، و كلمه" لو لا" تحريك را مى‏رساند، (نظير كلمه" پس چرا" در فارسى)، البته تحريك به كارى كه شنونده از عهده آن بر نمى‏آيد، تا به اين وسيله او را وادار به تسليم در برابر ادعاى خود كنى، و ضمير مؤنث در جمله" بلغت" به نفس برمى‏گردد، و رسيدن جان به حلقوم كنايه است از مشرف شدن به مرگ.

(1 و 2) روح المعانى، ج 27، ص 156 و 157.

/ 676