از آن نام
برده، و در آيه" فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً" «1» آن را وادى مقدس خوانده، و در آيه" نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ" «2» آن را بقعهاى مبارك دانسته كه در كرانه دست راست وادى، قرار دارد. بعضى «3» هم گفتهاند:مراد مطلق كوهها است و خدا به همه كوهها سوگند ياد كرده از اين جهت كه در كوهها انواع نعمتها را قرار داده و در باره آنها فرموده:" وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها- خداوند در زمين و بر بالاى آن كوههايى پا بر جا قرار داده و بركتها در آن نهاده".
اقوال مختلف در معناى" رق" و مراد از كتابى كه مسطور و در رقى منشور است
" وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ" بعضى«4» گفتهاند:كلمه" رق" به معناى مطلق چيزهايى است كه در آن چيزى نوشته شود، مانند كاغذ.بعضى«5» ديگر گفتهاند:به معناى و رق است.و بعضى «6» گفتهاند:به معناى خصوص ورقهايى است كه از پوست حيوانات درست مىكردند.و كلمه" نشر" كه مصدر كلمه" منشور" است به معناى گستردن و متفرق كردن است.و مراد از" كتابى كه مسطور و در رقى منشور است" به گفته بعضى «7» لوح محفوظ است كه خدا تمامى حوادث عالم را آنچه بوده و هست و خواهد بود در آن نوشته، و ملائكه آسمان، آن را مىخوانند (و اجراء مىكنند).بعضى «8» هم گفتهاند:مراد از آن قرآن كريم است كه خدا آن را در لوح محفوظ نوشته.و بعضى «9» گفتهاند:تورات است كه در سابق در كاغذهاى پوستى نوشته مىشد، و هر وقت مىخواستند آن را بخوانند لوله كاغذ را باز مىكردند و مىخواندند.و به نظر ما مناسبتر با آيه قبلى آن است كه بگوييم:منظور از آن همان قول اخيراست.
(1) سوره طه، آيه 12.(2) سوره قصص، آيه 30.(3) مجمع البيان، ج 9، ص 163.(4 و 5) مجمع البيان، ج 9، ص 163.(6) روح المعانى، ج 27، ص 27.(7 و 8 و 9) مجمع البيان، ج 9، ص 163.