خيلى قبل از جنگ بدر نازل شده، ولى چه كنيم كه از سياق آيات دور است." أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ" نه، بلكه مىگوييم:نكند معبودى به غير از خدا سراغ دارند- سبحان اللَّه- خدا منزه است از آنچه مشركين برايش درست مىكنند، چون اگر غير از خدا معبودى ديگر مىداشتند بايد همان معبود، خالق و مدبر ايشان باشد، و ديگر احتياجى به خداى سبحان نداشته باشند، تا چه رسد به اينكه محتاج به پذيرفتن دعوت رسول او باشند، و بايد آلهه آنان عذابى را كه خدا مكذبين را با آن تهديد كرده و رسولش بدان انذار كرده از ايشان دفع كنند.و جمله" سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ"، تنزيه خداى تعالى است از اينكه شريكى برايش باشد، آن چنان كه مشركين ادعا مىكنند، و كلمه" ما" در جمله" ما يشركون"، مصدريه است، و به جمله چنين معنا مىدهد:خداى تعالى منزه از شرك ايشان است.
مثالى براى بيان ميزان عناد كفار و اصرارشان بر تكذيب دعوت حق
" وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ" كلمه" كسف"- به كسره كاف و سكون سين- به معناى قطعه است، و كلمه" مركوم" به معناى غليظ و متراكم است كه روى هم افتاده باشد. و معناى آيه اين است كه:كفرى كه دارند و اصرارى كه بر تكذيب دعوت حقه مىورزند، به حدى رسيده كه اگر قطعهاى از آسمان را ببينند كه دارد بر سرشان فرود مىآيد مىگويند:نه، اين آسمان نيست، بلكه ابرى است غليظ و روى هم افتاده، به هيچ وجه نشانه عذاب نيست. بنا بر اين، آيه مورد بحث نظير آيه" وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا" «1» خواهد بود.(1) و اگر درى از آسمان به رويشان باز كنيم، و شروع كنند از آن در به آسمان بالا روند، باز هم ايمان نمىآورند و مىگويند قطعا چشم ما عوضى مىبيند. سوره حجر، آيه 14 و 15.