رواياتى در باره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم، و ... - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رواياتى در باره املاء و استدراج گنهكاران، چشم زخم، و ...

و در كافى به سند خود از سفيان بن سمط روايت كرده كه گفت:

امام صادق (ع) فرمود:

خداى تعالى وقتى خير بنده‏اى را بخواهد، هر گاه گناهى مرتكب شود، به دنبالش به يك گرفتارى مبتلايش مى‏كند، و به اين وسيله استغفار را به يادش مى‏اندازد، و وقتى شر بنده‏اى را بخواهد، هر گاه گناهى مرتكب شود دنبالش نعمتى به او مى‏دهد تا استغفار را از يادش ببرد، و در نتيجه گنهكارى را ادامه بدهد، اين همان است كه خداى عز و جل در باره‏اش مى‏فرمايد:

" سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ" و منظور اين است كه به وسيله نعمت خود و گناه او وى را استدراج مى‏كند «1».

مؤلف

در سابق يعنى در تفسير آيه" سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ" «2»، هم پاره‏اى از روايات استدراج را آورديم.

و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه" إِذْ نادى‏ وَ هُوَ مَكْظُومٌ" در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) روايت كرده كه مى‏فرمود:

مكظوم به معناى مغموم است «3».

و نيز در همان كتاب در ذيل آيه" لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ" فرمود:

منظور از نعمت، رحمت است «4».

و در معناى كلمه" عراء" فرموده جايى است كه سقف نداشته باشد «5».

و در الدر المنثور است كه بخارى از ابن عباس روايت كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) در تفسير آيه" وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا" فرمود:

مساله چشم زخم حق است «6».

و در همان كتاب است كه ابو نعيم در كتاب" الحليه" از جابر روايت كرده كه گفت:

رسول خدا (ص) فرمود چشم زخم، مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در ديگ قرار مى‏دهد «7».

مؤلف

در اين ميان رواياتى هست كه آيات سابق را با مساله ولايت تطبيق مى‏كند، كه البته جنبه جرى و تطبيق مصداق بر كلى دارد، نه اينكه تفسير آن آيات باشد، و به همين جهت از ايراد آن خوددارى كرديم.

(1) اصول كافى، ج 2، ص 327، ح 1.

(2) سوره اعراف، آيه 182.

(3 و 4 و 5) تفسير قمى، ج 2، ص 383.

(6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 258.

/ 676