(رواياتى در باره نام‏هاى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، بشارت عيسى، فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بحث روايتى

(رواياتى در باره نام‏هاى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، بشارت عيسى، فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم)

در تفسير قمى در ذيل آيه" إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ" گفته است:

يعنى چنان صف مى‏بندند كه گويى بنيانى استوار و انهدام‏ناپذيرند «1».

و در مجمع البيان در ذيل آيه" وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ" گفته:

در قصه قارون روايت شده كه توطئه‏اى عليه موسى (ع) چيد، و آن اين بود كه زنى را وادار كرد كه بگويد موسى با من زنا كرده. و نيز جمعى را وادار كرد كه بگويند موسى برادرش هارون را به قتل رسانده «2».

و در تفسير قمى در ذيل جمله" وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ..."، آمده كه امام (ع) فرموده:

بعضى از يهوديان- خدا لعنتشان كند- از رسول خدا (ص) پرسيدند:

چرا به نام احمد و محمد و بشير و نذير ناميده شدى.

فرمود:
اما محمد ناميده شدم، بدين جهت كه من در زمين محمود (و از نظر دوست و دشمن ستوده‏ام). و اما أحمد ناميده شدم بدين جهت كه من در آسمان احمد (و ستوده‏تر از ستودگيم در زمينم). و اما بشير خوانده شدم به خاطر اين كه هر كس مرا اطاعت كند به بهشت بشارت دارد.

و نذير خوانده شدم چون خدا هر كسى را كه نافرمانيم كند از آتش انذار كرده «3».

و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عرباض بن ساريه روايت كرده كه در باره همان آيه گفته است:

من از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود:

من در ام الكتاب، عبد اللَّه و خاتم النبيين بودم در حالى كه آدم در بين آب و گل خود بود، و به زودى تاويل اين سخن را مى‏گويم:

من دعاى ابراهيم، و بشارت عيسى و رؤياى مادرم هستم.

ابراهيم دعا كرد كه نبوت را در ذريه‏اش قرار دهد، و عيسى به آمدنم بشارت داد، و مادرم در خواب ديد كه نورى از او خارج شد، كه با آن كاخهاى شام را برايش روشن كرد «4».

و در عيون الاخبار به سند خود از صفوان بن يحيى صاحب السابرى روايت كرده كه گفت:

ابو قره دوست جاثليق از من درخواست كرد وسيله ديدارش با امام رضا (ع) را
فراهم سازم.

(1) تفسير قمى، ج 2، ص 365.

(2) مجمع البيان، ج 9، ص 279.

(3) تفسير قمى، ج 2، ص 365.

(4) الدر المنثور، ج 6، ص 213.

/ 676