اين كلام خداى عز و جل كه مىفرمايد:" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ"، چون اين آيه مساله لزوم جبران احسان را هم در مؤمن جارى دانسته و هم در كافر، هم در نيك و هم در فاجر، پس بنا بر اين، هر كس كه به وى احسانى شد، بايد در مقام تلافى و جبرانش برآيد، و جبران احسان مردم به اين نيست كه به اندازه احسان به او احسان كنى، چون در اين صورت باز احسان او افضل از احسان تو است، زيرا احسان او ابتدايى بود، و احسان تو تلافى آن بود، پس بايد تو احسان خود را زياد كنى، تا درست مطابق آن شود «1».
رواياتى در ذيل آيه،" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ"
و در مجمع البيان در ذيل آيه" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ" مىگويد:روايتى از انس بن مالك رسيده كه گفت:وقتى رسول خدا (ص) اين آيه را خواند، و سپس فرمود:هيچ مىدانيد پروردگارتان مىخواهد چه بفرمايد:اصحاب عرضه داشتند:خدا و رسولش داناترند. فرمود:پروردگارتان مىفرمايد: آيا جزاى كسى كه ما او را از نعمت توحيد برخوردار كردهايم، چيزى جز بهشت مىتواند باشد؟ «2».و در تفسير قمى در ذيل همين آيه مىگويد:امام فرمود:جزاى كسى كه من او را از نعمت معرفت برخوردار كردهام چه چيزى جز بهشت مىتواند باشد «3».`
اين روايت هم از رسول خدا (ص) نقل شده، و هم از ائمه اهل بيت (ع). در كتاب توحيد آن را به جعفر بن محمد نسبت داده، كه آن جناب از آباى گرامىاش از على (ع) از رسول خدا (ص) روايت كرده، و عبارت آن چنين است:خداى عز و جل مىفرمايد:جزاى كسى كه من او را از نعمت توحيد بهرهمند كردهام چه چيزى به جز بهشت مىتواند باشد «4».و در كتاب علل آن را از حسن بن على از رسول خدا (ص) نقل كرده و عبارت آن در اين نقل چنين است:آيا جزاى كسى كه مىگويد:" لا اله الا اللَّه" چه چيزى جز بهشت مىتواند باشد «5».
(1) نور الثقلين، ج 5، ص 198 به نقل از عياشى.(2) مجمع البيان، ج 9، ص 208.(3) تفسير قمى، ج 2، ص 345.(4) توحيد، ص 22، ح 17.(5) علل الشرائع، ب 182، ص 251، ح 8.