بحث روايتى
رواياتى در باره زنان مهاجر، امتحان ايمان آنها، بيعتشان با پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، حكم ازدواج با آنها و ...
در مجمع البيان از ابن عباس روايت آورده كه گفت:رسول خدا (ص) در حديبيه با مشركين مكه صلح كرد به اينكه هر كس از اهل مكه نزد مسلمانان آيد، به اهل مكه برگردانند، و هر كس از اصحاب رسول خدا (ص) به مكه آيد، اهل مكه او را به آن جناب برنگردانند، و اين صلح نامه را نوشتند و مهر كردند.بعد از اين جريان، زنى به نام سبيعة دختر حارث اسلميه در همان حديبيه مسلمان شد، و نزد رسول خدا (ص) آمد. به دنبالش شوهر كافرش- كه بنا به روايتى نامش مسافر و از قبيله بنى مخزوم بوده، و به قول مقاتل، صيفى بن راهب بوده- به طلب همسرش آمد، و عرضه داشت:اى محمد! زن مرا به من برگردان، چون تو شرط كردى كه هر كس از ما نزد تو آيد به ما برگردانى، و مهر عهدنامه تو هنوز خشك نشده، در همين بين بود كه آيه شريفه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ- من دار الكفر الى دار الاسلام- فَامْتَحِنُوهُنَّ" نازل گرديد.ابن عباس مىگويد:امتحان زنان نامبرده اين بود كه سوگند بخورند كه بيرون آمدنشان از دار الكفر فقط به خاطر محبتى بوده كه به خدا و رسولش داشتهاند، نه اينكه از شوهرشان قهر كرده باشند، و يا مثلا از زندگى در فلان محل بدشان مىآمده، و از فلان سرزمين خوششان مىآمده، و يا در مكه در مضيقه مالى قرار داشتهاند، و خواستهاند در مدينه زندگى بهترى به دست آورند، و يا در مدينه عشق مردى از مسلمانان را در دل داشتهاند، بلكه تنها و تنها انگيزهشان در بيرون آمدن عشق به اسلام بوده. و سوگند را به اين عبارت ياد كنند" به خدايى كه به جز او هيچ معبودى نيست، من جز به خاطر علاقه به اسلام از شهر خود بيرون نيامدهام" سبيعه دختر حارث اسلميه اين سوگند را خورد، و رسول خدا (ص) مهريهاى را كه او از شوهر كافر خود گرفته بود به شوهرش داد. مخارجى هم كه براى او كرده بود داد، و خود او را به وى رد نكرد، و عمر بن خطاب با وى ازدواج نمود.رسول خدا (ص) هر مردى كه از طرف كفار به مدينه مىآمد بهكفار پس مىداد، ولى زنان را نگه مىداشت تا امتحان كند، بعد از امتحان مهريهشان را به همسران كافرشان مىرسانيد.
(1) كسانى كه كافر شدند، و با حالت كفر مردند، لعنت خدا شامل حالشان است. سوره بقره، آيه 161.