قدر غير قضايى است كه قطعى و غير قابل برگشت مىباشد
ممكن هم هست بگوييم:تقدير دو مرحله دارد، يك مرحله از آن تمامى موجودات عالم طبيعت و ما وراى طبيعت و خلاصه ما سوى اللَّه را شامل مىشود، و اين تقدير در اين مرحله عبارت است از تحديد اصل وجود به حد امكان و حاجت، و معلوم است كه اين تقدير شامل تمامى ممكنات مىشود، و تنها موجودى كه حد امكان و حاجت ندارد خداى سبحان است، كه واجب الوجود و غنى بالذات است، و هستيش از چهار چوب حد بيرون است، هم چنان كه خودش فرمود:" وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً" «1».يك مرحله ديگر تقدير مخصوص به عالم مشهود ما است، كه تقدير در اين مرحله عبارت است از تحديد وجود اشياى موجود در آن، هم از حيث وجودش و هم از حيث آثار وجودش و هم از حيث خصوصيات هستيش، بدان جهت كه هستى و آثار هستيش با امور خاصه از ذاتش يعنى علل و شرايط ارتباط دارد، و به خاطر اختلاف همين علل و شرايط هستى و احوال او نيز مختلف مىشود، پس هر موجود كه در اين عالم فرض كنيم و در نظر بگيريم به وسيله قالبهايى از داخل و خارج قالبگيرى و تحديد شده، عرض، طول، شكل، قيافه و ساير احوال و افعالش مطابق و مناسب آن علل و شرايط و آن قالبهاى خارجى مىباشد.پس تقدير الهى موجودات عالم ما را كه عالم مشهود است به سوى آنچه در مسير وجودش برايش تقدير و قالبگيرى كرده هدايت مىكند، هم چنان كه فرمود:" الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى" «2» يعنى آنچه را خلق كرده به سوى آنچه كه برايش مقدر نموده هدايت فرمود، و سپس همين تقدير و هدايت را با امضاى قضا تمام و تكميل كرد، و در معناى همين تقدير و هدايت آيه شريفه زير است كه مىفرمايد:" مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ"«3» كه با جمله" ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ" اشاره مىكند به اينكه تقدير منافاتى با اختيارى بودن افعال اختيارى ندارد.(1) خدا همواره بر همه چيز محيط بوده است. سوره نساء، آيه 126.(2) تسبيح كن پروردگارت را كه هر چه آفريد بدون نقص آفريد، و هر چه را خلق كرد نخست قالبگيرى و سپس هدايت نمود. سوره اعلى، آيه 2 و 3.(3) او را از نطفه آفريد، پس اندازهگيريش نمود، و سپس راه را برايش هموار كرد. سوره عبس، آيه 19 و 20.(4) و خداوند حكومت مىكند و هيچ كس را ياراى جلوگيرى يا رد احكام او نيست. سوره رعد، آيه 41.