مرگ تقدير شده است و ناشى از غلبه اسباب زوال بر قدرت و اراده خداوند نيست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرگ تقدير شده است و ناشى از غلبه اسباب زوال بر قدرت و اراده خداوند نيست‏

" نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ" آرى «1» تدبير امور خلق به جميع شؤون و خصوصياتش از لوازم خلقت و افاضه وجود است، وقتى خداى تعالى به انسان هستى مى‏دهد، هستى محدود مى‏دهد، از همان اولين لحظه تكوينش تا آخرين لحظه زندگى دنيائيش، و تمامى خصوصياتى كه در طول اين مدت به خود مى‏گيرد و رها مى‏كند، همه از لوازم آن محدوديت است، و جز و آن حد است و به تقدير و اندازه‏گيرى و تحديد خالق عز و جلش است، كه يكى از آن خصوصيات هم مرگ او است، پس مرگ انسان مانند حياتش به تقديرى از خدا است، نه اينكه خدا نتوانسته انسان را براى هميشه آفريده باشد، و چون او از چنين خلقتى عاجز بوده، و قدرتش همين قدر بوده كه آفريده‏اش مثلا هفتاد سال دوام داشته باشد، قهرا بعد از هفتاد سال دستخوش مرگ شود (العياذ باللَّه).

و نه اينكه خدا او را براى هميشه زنده ماندن خلق كرده باشد، و ليكن اسباب و عوامل مخرب و ويرانگر بر اراده خداى عز و جل غلبه كرده، و مخلوق او را بميراند، چون لازمه اين دو فرض اين است كه:

قدرت خداى تعالى محدود و ناقص باشد، در فرض اول نتوانسته باشد دوام بيشترى به مخلوق زنده‏اش بدهد، و در فرض دوم نتوانسته باشد از هجوم عوامل ويرانگر جلوگيرى كند، و اين در مورد خداى تعالى محال است، براى اينكه قدرت او مطلق و اراده‏اش شكست‏ناپذير است.

از اين بيان روشن شد كه منظور از جمله" نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ" اين است كه بفهماند اولا مرگ حق است، و در ثانى مقدر از ناحيه او است، نه اينكه مقتضاى نحوه وجود يك موجود زنده باشد، بلكه خداى تعالى آن را براى اين موجود مقدر كرده، يعنى او را آفريده تا فلان مدت زنده بماند، و در رأس آن مدت بميرد.

و نيز روشن گرديد كه مراد از جمله" و ما نحن بمسبوقين"- با در نظر گرفتن اينكه كلمه سبق به معناى غلبه و مسبوق به معناى مغلوب است- اين است كه:

ما در عروض مرگ بر
يك مخلوق زنده از عوامل ويرانگر شكست نمى‏خوريم، و چنان نيست كه حياتى دائمى به شما افاضه كنيم، ولى آن اسباب بر اراده ما غلبه كنند، و حياتى را كه ما خواسته‏ايم هميشه باشد، باطل سازند.

(1) در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه:
چرا به جاى اينكه در پاسخ از آن سؤال بفرمايد:
ما نطفه را انسان مى‏كنيم، فرمود ما مرگ را در بين شما مقدر كرده‏ايم، و هيچ چيز ما را مغلوب نمى‏كند؟ در پاسخ مى‏گوييم:
از آنجايى كه بعد از شنيدن پاسخ مذكور به ذهن مى‏رسيد كه وقتى خلقت به دست خدا است، پس بايد اين خلقت هم چنان باقى بماند، و دستخوش مرگ و مير نگردد، و اگر مى‏گردد لا بد عوامل مرگ بر اراده خدا چيره و غالبند، لذا براى رفع اين توهم فرمود:
مرگ را هم خود ما در بين شما قرار داده‏ايم.

" مترجم".

/ 676