وجه اينكه از قيامت به" واقعه" تعبير فرمود - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان آيات‏

اين سوره، قيامت كبرى را كه در آن مردم دوباره زنده مى‏شوند و به حسابشان رسيدگى شده جزا داده مى‏شوند شرح مى‏دهد، نخست مقدارى از حوادث هول انگيز آن را ذكر مى‏كند، حوادث نزديك‏تر به زندگى دنيايى انسان، و نزديك‏تر به زمينى كه در آن زندگى مى‏كرده، مى‏فرمايد:

اوضاع و احوال زمين دگرگون مى‏شود و زمين بالا و پايين و زير و رو مى‏گردد، زلزله بسيار سهمگين زمين كوه‏ها را متلاشى، و چون غبار مى‏سازد، آن گاه مردم را به طور فهرست‏وار به سه دسته سابقين و اصحاب يمين و اصحاب شمال، تقسيم نموده، سرانجام كار هر يك را بيان مى‏كند.

آن گاه عليه اصحاب شمال كه منكر ربوبيت خداى تعالى و مساله معاد و تكذيب كننده قرآنند كه بشر را به توحيد و ايمان به معاد دعوت مى‏كند استدلال نموده، در آخر گفتار را با يادآورى حالت احتضار و فرا رسيدن مرگ و سه دسته شدن مردم خاتمه مى‏دهد.
و اين سوره به شهادت مضمون و سياق آياتش در مكه نازل شده است.

وجه اينكه از قيامت به" واقعه" تعبير فرمود

" إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ" وقوع حادثه عبارت است از حدوث و پديد آمدن آن، و كلمه" واقعه" صفتى است كه هر حادثه‏اى را با آن توصيف مى‏كنند، (مى‏گويند:
واقعه‏اى رخ داده، يعنى حادثه‏اى پديد شده) و مراد از" واقعه" در آيه مورد بحث واقعه قيامت است، و اگر در اينجا به طور مطلق و بدون بيان آمده، و نفرموده آن واقعه چيست، تنها فرموده:

" چون واقعه رخ مى‏دهد" مثل اينكه شما بگوييد:

" هر وقت زيد آمد چنين و چنان كن"، بدين جهت بوده كه بفهماند واقعه قيامت آن قدر معروف است كه توضيح آن و ذكر موصوفش مثل اين مى‏ماند كه در مثال بالا بگويى" هر وقت زيد بقال آمد چنين و چنان كن" با اينكه شنونده شما زيد را به خوبى مى‏شناسد، و به همين جهت است كه گفته‏اند:

اصلا كلمه" واقعه" يكى از نامهاى قيامت است، كه قرآن اين نامگذارى را كرده، هم چنان كه نام‏هاى ديگرى چون" حاقة"، و" قارعة"، و" غاشية" بر آن نهاده است.

/ 676