اقوال مختلف در باره مقصود از" حنث عظيم" كه اصحاب شمال بر آن اصرار مى‏ورزيدند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقوال مختلف در باره مقصود از" حنث عظيم" كه اصحاب شمال بر آن اصرار مى‏ورزيدند

" وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ" در مجمع البيان مى‏گويد:

كلمه" حنث" به معناى شكستن عهد و پيمان مؤكد به سوگند است، و اصرار در شكستن چنين عهدى به اين است كه:

به اين عمل ناستوده هم چنان ادامه دهد، و به هيچ وجه دست از آن برندارد «1».

و شايد اين معنا از سياق استفاده بشود كه اصرار بر حنث عظيم عبارت است از اينكه استكبار از پرستش و بندگى پروردگار خود دارند، عبادتى كه بر حسب فطرت بر آن پيمان بسته بودند، و در عالم ذر بر طبق آن ميثاق داده بودند، و در عين سپردن چنين پيمانى فطرى غير پروردگار خود را اطاعت كنند، و اين پيمان شرك مطلق است.

بعضى «2» هم گفته‏اند:

اصلا كلمه" حنث" به معناى گناه عظيم است، و اگر با اين حال كلمه مذكور را به وصف عظيم توصيف كرده، با اينكه عظيم در معناى خود كلمه خوابيده، براى مبالغه است، و منظور از حنث عظيم شرك به خدا است.

بعضى «3» ديگر گفته‏اند:

حنث عظيم به طور كلى به معناى هر گناه كبيره است.

بعضى «4» هم گفته‏اند:

سوگند خوردن بر اين ادعا است كه قيامت دروغ است، و اين سوگند در آيه شريفه" وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ" «5» حكايت شده مى‏فرمايد:

مشركين سوگندهاى غلاظ و شدادى به خدا مى‏خورند كه خدا مردگان را زنده نمى‏كند، ولى لفظ آيه مورد بحث مطلق است، نه از آن خصوص عهدشكنى متبادر است، و نه شرك به خدا، و نه گناهان كبيره، و نه سوگند بر نبودن معاد، و چون آيه مطلق است پس با احتمال ما بهتر مى‏سازد كه گفتيم:

عبارت است از اطاعت غير خدا كه اين نيز مطلق است و شامل همه آن احتمالات مى‏شود.

" وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ" سخنى است از منكرين معاد كه ريشه و اساسى به جز استبعاد ندارد، و به همين علت استبعاد حشر خود را با حشر پدران خود تاكيد كردند، چون حشر پدران پوسيده به نظر آنان بعيدتر است، و تقدير كلام" او آباؤنا الاولون مبعوثون" است، يعنى آباء و پدران گذشته ما نيز مبعوث مى‏شوند؟

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 220.

(2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 27، ص 144.

(5) سوره نحل، آيه 38.

/ 676