وجه ارتباط تشبيه يهود به حمار حامل اسفار با آيه مربوط به بعثت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
" وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ"" واو" اول آيه، كلمه" آخرين" را عطف مىكند بر" اميين" و ضمير" منهم" به اميين برمىگردد، و حرف" من" در آن براى تبعيض است. مىفرمايد:
خداى تعالى مبعوث كرد در ميان مردم امى و مردمى ديگر كه هنوز به آنان ملحق نشدهاند، و او عزيز است، يعنى غالبى است كه هرگز در ارادهاش مغلوب نمىشود. و حكيم است، يعنى هيچ وقت كار لغو و گزاف نمىكند.
" ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ" اشاره با كلمه" ذلك" به همان بعثت است، و به خاطر اينكه آن را امرى بزرگ و قابل احترام معرفى كند با كلمه مذكور كه مخصوص اشاره به دور است مورد اشاره قرار داده. پس رسول خدا كسى است كه به چنين امرى بزرگ و فضلى عظيم اختصاص يافته.
و معناى آيه اين است كه:
اين بعث، و اينكه آن جناب خدا را بخواند و مردم را تزكيه كند و كتاب و حكمتشان بياموزد، خود فضل و عطائى است از خداى تعالى كه به هر كس مشيتش تعلق گيرد مىدهد، و مشيتش تعلق گرفت كه آن را به محمد (صلوات اللَّه عليه) بدهد، و خدا داراى فضلى عظيم است.
البته اين معنايى است كه مفسرين براى آيه كردهاند، و احتمال مىرود كلمه" ذلك" اشاره به بعث تنها نباشد، بلكه به بعث باشد با نسبتى كه به اطرافش دارد، يعنى به بعث كننده و بعث شده، و مردمى كه بعث براى آنها است، آن وقت معناى آيه چنين مىشود:
اين بعث از فضل خدا است كه آن را به هر كس بخواهد مىدهد، و فعلا خواسته است محمد (ص) را به آن مخصوص كند، در نتيجه او را براى رسالت خود اختيار كرد، و امت او را براى اين كار انتخاب نمود و پيامبر را از ميان آنان برگزيد، و به سوى آنان گسيل داشت. اين آيه و دو آيه قبلش يعنى آيه" هُوَ الَّذِي بَعَثَ ... الْعَظِيمِ" لحن امتنان را دارد.
وجه ارتباط تشبيه يهود به حمار حامل اسفار با آيه مربوط به بعثت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم)
" مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً ..."
راغب مىگويد:
كلمه" سفر"- به فتح سين و سكون فاء- به معناى پردهبردارى است كه البته در خصوص اعيان استعمال مىشود، مانند" سفر عمامه" يعنى برداشتن عمامه از سر، و" سفر خمار" يعنى برداشتن نقاب از صورت- تا آنجا كه مىگويد: