صفات رذيله برخى از دشمنان دين كه داراى مال و فرزند هستند و خدا پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را از اطاعت آنها و از مداهنه و مماشات با آنها نهى فرموده است
" وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ ... زَنِيمٍ" كلمه" حلاف" به معناى كسى است كه بسيار سوگند مىخورد، و لازمه بسيار سوگند خوردن در هر امر مهم و غير مهم و هر حق و باطل، اين است كه سوگند خورنده احترامى براى صاحب سوگند قائل نباشد، و چون سوگندها به نام خدا بوده، پس معلوم مىشود سوگند خورنده، عظمتى براى خداى عز و جل قائل نيست، و همين بس است براى رذلى او، و رذالت اين صفت.و كلمه" مهين" از مصدر مهانت يعنى حقارت است، و منظور از آن، حقارت رأى و كوتاهى فكر است. ولى بعضى «1» گفتهاند:به معناى كسى است كه بسيار شرارت كند.بعضى «2» ديگر گفتهاند:به معناى كذاب است.و كلمه" هماز" صيغه مبالغه از ماده" همز" است، و اين ماده به معناى عيبجويى و طعنه زنى است، پس هماز يعنى بسيار عيبجو و طعنهزن. و بعضى «3» گفتهاند:" همز" به معناى خصوص طعنه زدن با اشاره چشم است. بعضى «4» ديگر گفتهاند:به معناى غيبت كردن است.و جمله" مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ" به معناى سعايت و دو به هم زنى است، و" مشاء" به معناى نقل كننده سخنان مردمى به سوى مردمى ديگر، به منظور ايجاد فساد و تيرگى آن دو است، و" مناع خير" به معناى كسى است كه منع خيرش بسيار باشد، يا از همه مردم منع خير مىكند، و يا نسبت به اهلش چنين است و نمىگذارد چيزى به آنان برسد.و كلمه" معتدى" اسم فاعل از اعتداء است، كه به معناى از حد گذراندن ظلم و بيداد است. و كلمه" أثيم" به معناى كسى است كه اثم و گناه بسيار كند، به حدى كه كار هميشگى و دائميش شود و از آن دست برندارد. و كلمه" اثم" به معناى عمل زشتى است كه باعث شود آن چيزى كه قرار است برسد ديرتر برسد. و كلمه" عتل"- با ضمه عين و ضمه تاء و تشديد لام- به معناى اشتلم فارسى است، يعنى سخن خشن و درشت، ولى در آيه مورد بحث به شخص بد اخلاق و جفا كار تفسير شده، كسى كه در راه باطل به سختى خصومت مىكند، ونيز به كسى تفسير شده كه خود بسيار مىخورد، و از خوردن ديگران جلوگيرى مىنمايد، و نيز به كسى تفسير شده كه مردم را با بهانهگيريهاى خود به زندان و شكنجه مىكشاند.
(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 29، ص 27.(4) مجمع البيان، ج 10، ص 334.