سخن كسانى كه با استناد به چند آيه قرآنى به وقوع معجزه شقّ القمر اشكال كردهاند و پاسخ آن
ولى بعضىها به وقوع چنين معجزهاى اشكال كرده و گفتهاند:اينكه معجزات پيامبر (ص) با اقتراح و پيشنهاد مردم انجام شود، با آيه" وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلَّا تَخْوِيفاً" «1» منافات دارد، براى اينكه از اين آيه يا چنين استفاده مىشود كه ما ديگر براى اين امت معجزاتى نمىفرستيم براى اينكه هر چه معجزه براى امتهاى سابق فرستاديم همه را تكذيب كردند، و اين امت هم مثل همان امتها و داراى طبيعت همانها هستند، و در نتيجه اينان نيز معجزات ما را تكذيب خواهند كرد، و وقتى معجزه اثر نداشته باشد، ديگر چه فايدهاى در فرستادن آن است؟و يا استفاده مىكنيم كه مىخواهد بفرمايد:ما هيچ معجزهاى براى اين امت نمىفرستيم، براى اينكه اگر بفرستيم اين امت نيز مانند ساير امتهاى گذشته آن را تكذيب مىكنند، و در اثر تكذيب معذب و هلاك مىشوند، و ما نمىخواهيم اين امت منقرض گشته به عذاب استيصال گرفتار آيد.پس به هر حال آيه فوق دلالت دارد كه خداى تعالى هيچ معجزهاى به اقتراح و پيشنهاد اين امت نمىفرستد، آن طور كه در امتهاى گذشته مىفرستاد.البته اين اشكال همانطور كه اشاره شد در خصوص معجزاتى است كه با اقتراح و پيشنهاد مردم جارى شود، نه آن معجزاتى كه خود خداى تعالى و بدون اقتراح مردم به منظور تاييد رسالت يك پيامبر جارى مىكند، مانند معجزه قرآن براى پيامبر اسلام، و دو معجزه عصا و يد (بيضا) براى موسى (ع) و معجزه زنده كردن مردگان و غيره براى عيسى(ع) و همچنين آيات نازله ديگر كه همه لطفى است از ناحيه خداى تعالى، و نيز مانند معجزاتى كه از پيامبر اسلام سر زد بدون اينكه مردم از او خواسته باشند.
(1) سوره اسرى، آيه 59.